از روشنی طلعت رخشنده «باقر» شد نور علوم نبوی برهمه ظاهر
در اول ماه رجب از مشرق اعجاز گردید عیان ماه تمام از رخ باقر
منشق شده از نور «علیّ بن حسین» است این نور که نورانی از و گشته ضمائر
بر «فاطمهی بنت حسن» بس بُوَد این فخر کاورده پدید این مه تابنده باقر
متن کامل شعر در ادامه مطلب ...
از روشنی طلعت رخشنده «باقر» شد نور علوم نبوی برهمه ظاهر
در اول ماه رجب از مشرق اعجاز گردید عیان ماه تمام از رخ باقر
منشق شده از نور «علیّ بن حسین» است این نور که نورانی از و گشته ضمائر
بر «فاطمهی بنت حسن» بس بُوَد این فخر کاورده پدید این مه تابنده باقر
«باقر» لقب و کنیه «ابو جعفر» و او را بوده است لقبهای دگر : هادی و شاکر
از هر بدی و عیب و زلل اوست مبّرا جان و تنش از «یُذبَّ عنکم» شده ظاهر
دریای علوم است و زداینده اوهام گفتار حکیمانه ی او زیب منابر
از یک نفسش زنده کند صدچو مسیحا از یک نظرش دیده اعمی شده باصر
یاد آمدش از چهره تابان محمد با چشم بصیرت نگهش کرد چو «جابر»
ابلاغ اسلام از طرف ختم رسل کرد چون گفته پیغمبرش افتاده به خاطر
عالم همه شد روشن ازآن نور خدایی شد بارور از او شجر دین و شعائر
خوش باد ، زمینی که هم آغوش شد اورا خوش آنکه به سوی حرمش گشته مسافر
وصفش نتوان گفت «حسان» با سخنی چند چون قصه بلند است وزبان الکن وقاصر
شاعر : حبیب چایچیان «حسان»