از آنجایی که قرآن کتاب هدایت است و نگاهی همه جانبه دارد، پس حتما آیاتی درباره فلسفه و جامعهشناسی و علوم سیاسی دارد. اگر آیاتی را در این موارد سراغ دارید خواهان آن هستم.

پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات :گزارهی (اگر آیاتی سراغ دارید) درست نیست، چرا که تمام قرآن کریم، همین علوم گوناگون میباشد. لذا لازمهی پاسخ کامل به پرسش و درخواست جنابعالی این است که بگوییم: «یک جلد قرآن مجید بردارید و آیاتش را با دقت مطالعه نمایید
و سپس به تناسب محورهای مورد نظر، موضوعبندی نمایید و یا تفاسیر موضوعی [مانند: تفسیر موضوعی قرآن کریم – آیت الله جوادی آملی] را مطالعه نمایید.»، چرا که سراسر قرآن کریم، خداشناسی، معادشناسی، جهانبینیهای حق و باطل [عقلی = فلسفی]، انسانشناسی، جامعهشناسی، رفتارشناسی، حقوق، اخلاق، علوم سیاسی و مطالبی است که لازمهی رشد بشر و جامعه میباشد. حتی قصص قرآن کریم، به غیر از "علم تاریخ"، درس، عبرت، حکمت، مباحث اعتقادی و اخلاق نظری و عملی میباشد. هم قصهی یوسف علیه السلام، قصهی من و شماست، و هم قصص مربوط به حضرت موسی علیه السلام و قوم بنی اسرائیل، قصهی تمامی جوامع بشری میباشد؛ و هم قصهی فرعون، هامان و قاورن، قصهی نظام سلطه و سرمایهداری امروز است.
بنابراین، فقط به ذکر چند آیه، در محورهای بیان شده بسنده میشود.
فلسفه:
فلسفه چیست و علوم فلسفی کدامند؟ تمامی مباحث شناخت عقلی که به واسطهی دلایل و براهین عقلی، اثبات یا نفی میگردند، و در قالب قضیه، یا پرسش و یا پاسخ طرح میشوند، در حوزهی علوم عقلی قرار میگیرد که امروزه به آن "فلسفه" نیز میگویند.
فلسفه در اصل، به موضوع "وجود" و چگونگیهای آن میپردازد. آیا وجود دارد یا ندارد – واجب است یا ممکن – قدیم است یا حادث – باقی است یا فانی و ... .
پرسش عقلی (فلسفی) – خداوند متعال در قرآن کریم، پرسشهای بسیاری را طرح کرده که مخاطبش عقل است و پاسخش، مبتنی بر براهین عقلی میباشد، مانند:
«أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ * أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بَلْ لَا يُوقِنُونَ» (الطّور، 35 و 36)
ترجمه: يا (آیا) آنها بى هيچ آفريده شدهاند، يا خود خالق خويشند * آيا آنها آسمانها و زمين را آفريدهاند؟! بلكه آنها جوياى يقين نيستند!
پاسخ عقلی (فلسفی) – بدیهی است که پاسخ عقلی (فلسفی) به این پرسش، مستلزم تفکر در موضوع پرسش میباشد، یعنی تفکر در خلقت و نتیجهگیری عقلی.
تفکر، یعنی کار ذهن روی معلومات برای معلوم کردن مجهولات، و با این تفکر در خلقت زمین و آسمانها و هر چه در آنهاست و نیز تفکر در علیمانه و حکیمانه بودن خلقت است که معلوم میشود که خالقی دارد که دیگر خودش مخلوق نیست، و عالَم هستی را به حق آفریده است، نه پوچ.
«أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ مَا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُسَمًّى وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ لَكَافِرُونَ» (الرّوم، 8)
ترجمه: آيا آنان با خود نينديشيدند كه خداوند، آسمانها و زمين و آنچه را ميان آن دو است جز بحق و براى زمان معيّنى نيافريده است [زمین و آسمان، مادی هستند و عالم ماده فانی است]؟! ولى بسيارى از مردم (رستاخيز و) لقاى پروردگارشان را منكرند!
جامعه شناسی:
هر جا که سخن از "قوم" آمده است، چه مربوط به گذشته باشد و چه حال و چه آینده، یک مبحث جامعهشناسی میباشد. "قوم" به یک جامعهی معین اطلاق میگردد.
گذشته - «أَلَمْ يَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِيمَ وَأَصْحَابِ مَدْيَنَ وَالْمُؤْتَفِكَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ» (التوبة، 70)
ترجمه: آيا خبر كسانى كه پيش از آنها بودند، به آنان نرسيده است ؟! «قوم نوح» و «عاد» و «ثمود» و «قوم ابراهيم» و «اصحاب مدين» [قوم شعيب] و «شهرهاى زير و رو شده» [قوم لوط ]؛ پيامبرانشان دلايل روشن براى آنان آوردند، (ولى نپذيرفتند؛) خداوند به آنها ستم نكرد، امّا خودشان بر خويشتن ستم مىكردند!
آینده - «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ» (المائدة، 54)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هر كس از شما، از آيين خود بازگردد، (به خدا زيانى نمىرساند؛ خداوند به جای هر یک نفر)، جمعيّتى را مىآورد كه آنها را دوست دارد و آنان (نيز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر كافران سرسخت و نيرومندند؛ آنها در راه خدا جهاد مى كنند، و از سرزنش هيچ ملامتگرى هراسى ندارند اين، فضل خداست كه به هر كس بخواهد (و شايسته ببيند) مى دهد؛ و (فضل) خدا وسيع، و خداوند داناست.
رفتار شناسی:
در بسیاری از آیات، به ویژه آیاتی که صریحاَ به «النّاس – مردم» و یا «وَ مِنَ النّاس = برخی از مردم» اشاره نموده، سخن از رفتارشناسی مردم [خوب یا بد] به میان آمده است، مانند:
«وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ» (لقمان، 6)
ترجمه: و بعضى از مردم سخنان بيهوده را مىخرند (معاملهگران حرفهای مُفتی مثل شایعه، دروغ، ادعای بیمنطق و ... هستند) تا مردم را از روى نادانى، از راه خدا گمراه سازند و آيات الهى را به استهزا گيرند؛ براى آنان عذابى خواركننده است!
علوم سیاسی:
تمامی آیاتی که در آنها به امر "ولایت" و ضرورت اطاعت از "ولیّ الله" توجه داده است - و نیز تمامی آیاتی که به شاخصههای حکومتهای فرعونی اشاره نموده است – و نیز تمامی آیاتی که به ضرورت قیام علیه ظلم و برای اجرای قسط و عدل تصریح نموده است – و نیز تمامی آیاتی که به جنگ و صلح پرداخته است – و نیز موضوعات دیگری که شاید ظاهر فقهی (احکام) داشته باشند، اما فقط در چارچوب حکومت قابل اجرا میباشد [مثل امور مربوط به قضاوت و یا امور اقتصادی چون انواع مالکیتها، زکات و ...]، همه از موضوعات سیاسی میباشند. حتی در یک آیه تصریح شده که اساساً ارسال رسولان، و نیز نزول معجزات، بینهها و کتاب و نیز میزان (امام) به همراه آن رسولان، برای قیام مردمان به قسط صورت پذیرفته است.
قیام - «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ» (الحدید، 25)
ترجمه: ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم، و با آنها كتاب (آسمانى) و ميزان (امکان شناسايى حقّ از باطل و الگو و رهبری که میزان باشد) نازل كرديم تا مردم قيام به عدالت كنند؛ و آهن را نازل كرديم كه در آن نيروى شديد و منافعى براى مردم است، تا خداوند معلوم نماید چه كسى او و رسولانش را يارى مىكند بى آنكه او را ببينند؛ خداوند قوىّ و شكست ناپذير است!
قضاوت اختیارات حاکم - «سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئًا وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ» (المائدة؛ 42)
ترجمه: آنها بسيار به سخنان تو گوش مى دهند تا آن را تكذيب كنند؛ مال حرام فراوان مىخورند؛ پس اگر نزد تو آمدند، در ميان آنان داورى كن، يا (اگر صلاح دانستى) آنها را به حال خود واگذار! و اگر از آنان صرف نظر كنى، به تو هيچ زيانى نمىرسانند؛ و اگر ميان آنها داورى كنى، با عدالت داورى كن، كه خدا عادلان را دوست دارد!
اقتصادی - «يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ» (الأنفال، 1)
ترجمه: از تو دربارهی انفال [غنايم، و هر گونه مال بدون مالك مشخص – کوهها، دشتها، معادن و ...] سؤال مىكنند؛ بگو: «انفال مخصوص خدا و پيامبر است؛ پس، از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد! و خصومتهايى را كه در ميان شماست، آشتى دهيد! و خدا و پيامبرش را اطاعت كنيد اگر ايمان داريد!
مجوز جنگ و حکمت آن - « الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ » (الحج، 39 و 40)
ترجمه: به كسانى كه [ستمكارانه] مورد جنگ و هجوم قرار مىگيرند، به سبب آنكه به آنان ستم شده اذن جنگ داده شده، مسلماً خدا بر يارى دادن آنان تواناست * همانان كه به ناحق از خانه هايشان اخراج شدند [و گناه و جرمى نداشتند] جز اينكه مى گفتند: پروردگار ما خدا است و اگر خدا برخى از مردم را به وسيلهی برخى ديگر دفع نمىكرد، همانا صومعهها و كليساها و كنيسهها و مسجدهايى كه در آنها بسيار نام خدا ذكر مىشود به شدت ويران مىشدند [هیچ امکانی برای خداپرستی و یاد خدا باقی نمیگذاشتند]؛ و قطعاً خدا به كسانى كه [دين] او را يارى مىدهند يارى مىرساند؛ مسلماً خدا نيرومند و تواناى شكست ناپذير است.
صلح و معاهدات - «إلَّا الَّذِينَ يَصِلُونَ إِلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ أَوْ جَاءُوكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَنْ يُقَاتِلُوكُمْ أَوْ يُقَاتِلُوا قَوْمَهُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقَاتَلُوكُمْ فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَأَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلًا» (النساء، 90)
ترجمه: مگر آنان كه به گروهى كه ميان شما و آنها پيمانى برقرار است بپيوندند يا به نزد شما بيايند در حالى كه سينههايشان از جنگيدن با شما يا با طائفهی خود به تنگ آمده باشد، و اگر خدا مىخواست مسلّما آنها را بر شما مسلط مىنمود و حتما با شما مىجنگيدند، پس اگر از شما كناره گرفتند و با شما سر جنگ نداشتند و پيشنهاد صلح دادند، در اين صورت خداوند براى شما راهى (براى تعدّى) بر آنان قرار نداده است. (باید صلح را بپذیرید، نه این که چون ضعف شدهاند، به آنها ظلم نمایید).
●- و همینطور است دهها آیهی دیگر، در موضوعات گوناگون.