روایتی خواندم که برایم شبهه ایجاد کرده: «اذا خرج القائِمُ یقوم بِاَمرٍ جَدید و كتابٍ جدیدٍ و ...». اینکه گفته میشود امام زمان کتاب جدیدی میآورد چگونه توجیه میشود؟! این که در توجیه میگویند تفاسیر را اصلاح مینماید، با ظاهر حدیث منافات دارد. (البته بحث سندی این حدیث رو اطلاعی ندارم و فکر میکنم چون ظاهرش با نص قرآن و سایر روایات صحیح مبنی بر عدم تحریف قرآن منافات دارد، باید مردود باشد، همانطور که از جانب معصومین دستور داده شده حدیثی که با قران و سنت منافات دارد را نپذیرید). (تجربی / اهواز)

پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): متن و ترجمه حدیث، چنان که خود در پرسش مرقوم نمودهاید به شرح زیر میباشد:
امام صادق علیه السلام: «إذا خَرَجَ القائِمُ يَقومُ بِاَمرٍ جَديدٍ وَ كِتابٍ جَديدٍ وَ سُنُّةٍ جَديدٍ وَ قَضاءِ جَديدٍ...» (اثبات الهداة، ج 7، ص 83)
ترجمه: هنگامی که قائم [علیه السلام] خروج مینماید، به امر جدید، کتاب جدید، روش جدید و داوری جدید قیام مینمایند.
آیا در این حدیث، بحثی از تحریف قرآن کریم یا عدم تحریف آن به میان آمده است؟! یا فقط این است که از «کتاب جدید»، اینگونه برداشت شده که پس لابد این قرآن تحریف شده است! به فرض محال که چنین باشد، قرآنی که ایشان میآورند، "جدید" نمیباشد، بلکه همان قرآن نازل شده میباشد.
الف – ابتدا و پیش از هر مطلبی باید دقت و مراقبت نماییم که تا یک پرسش یا شبههای در ذهن ما ایجاد میشود، به سرعت نتیجه نگیریم که «پس با عقل و علم انطباق ندارد و باید کنار گذاشت»! مگر ما چه میدانیم که خود را میزان قرار دهیم؟! پس باید تأیید و تکذیب، یا صحت و سقم یک حدیث را به اهلش واگذار نماییم، چنان که در سایر امور نیز به اهل علمَش واگذار مینماییم؛ و پیش از تحقیق حکم ندهیم، چنان که شما سؤال نمودید تا مسئله برایتان روشن شود.
ب – این شبهه، از دیرباز اذهان برخی را به خود مشغول داشته است، چرا که گمان نمودهاند که معنایش «آوردن یک دین جدید و متفاوت، یا یک کتاب (قرآن) جدید و متفاوت» میباشد! و البته که چنین ادعایی، با تمامی اصول دین، از جمله خاتمیت حضرت رسول اعظم صلوات الله علیه و آله و بسته شدن باب نزول وحی، کامل شدن دین [أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ] و حتی با تعریف و جایگاه امامت نیز منافات دارد!
ترجمهی "جدید" – شاید همین مطلب در پاسخ پرسش و رفع شبهه کافی باشد و توضیحات بعدی را نخواهد.
ما معنای واژگان عربی را به همان معنای رایج در محاورهی فارسی خودمان برداشت و درک مینماییم که در بسیاری از موارد نادرست میباشد و سبب فهم نادرست از مطالب، به ویژه در بیان قرآن مجید و احادیث میگردد.
"جدید"، در فارسی محاورهای ما، یعنی «نو، تازه»، در حالی که معنای کلمه آن "دوباره" میباشد، چنان که باز در همین فارسی میگوییم: «تجدید یک سنت قدیمی، یا تجدید بیعت، یا تجدید دیدار».
پس، بازگرداندن یک امری که متغیر شده، به همان حالت و حقیقت اول را "جدید – تجدید" میگویند، چنان که در دعای عهد امام زمان علیه السلام، میخوانیم: «اللّٰهُمَّ إِنِّي أُجَدِّدُ لَهُ فِي صَبِيحَةِ يَوْمِي هٰذَا – خداوندا! همانا من در امروز صبح، دوباره عهد میبندم [تجدید عهد میکنم]» - نه این که این یک عهد متفاوت و دیگری میباشد. و یا میخوانیم: «وَمُجَدِّداً لِمَا عُطِّلَ مِنْ أَحْكامِ كِتابِكَ – [خداوندا! او را برسان تا] احکام کتاب تو را که تعطیل شده (معطل مانده) را تجدید کند [یعنی دوباره احیا نمایند].
پس، جدید و تجدید، یعنی دوباره احیا کردن و چون احیای دوباره، به نوعی تازه است، ما در فارسی گاهی جدید را به "تازه - نو" ترجمه مینماییم و گمانمان این است که "تازه"، یعنی چیزی دیگر!
شرح حدیث:
امر جدید – اساساً هر قیامی، توسط هر شخص یا گروهی، در هر زمان و مکانی که رخ دهد، یک "امر جدید" یا "کار جدید" است؛ چرا که قیام، یعنی بپا خواستن علیه وضعیت موجود، به منظور تغییر آن و مبدل نمودنش به وضعیتی جدید، یا همان انقلاب به معنای زیر و رو کردن.
اگر چه امر ظهور و امر قیام، همزمان میباشند، اما معنا و مصداق آن متفاوت است. "ظهور" یعنی از پس پردهی غیبت خارج میشوند و رؤیت و ارتباط با شخص ایشان ممکن میشود؛ حال چه قیام بنمایند و چه ننمایند. اما "قیام" یعنی بپاخواستن علیه وضعیت موجود؛ و البته که قیام علیه نظام استکباری سلطه، و برای استقرار حکومت عدل الهی در سرتاسر جهان، امر جدیدی میباشد.
کتاب جدید – در این روایت که صحیح و محکم نیز هست، هیچ سخنی از "دین یا قرآن جدید" نیامده است و معای کتاب نیز الزاماً به "قرآن کریم" اختصاص ندارد، اگر چه قرآن همراه ایشان که به عموم ایفاد مینمایند، همان قرآنی است که امیرالمؤمنین علیه السلام، به ترتیب نزول آیات، به اضافه شأن نزول، و تفسیر و تأویل آیات تدوین نموده بودند و به مسجد بردند، اما به ایشان گفتند: «کتاب خدا در دست ما هست، نه به تو نیاز داریم و نه به این قرآنی که نوشتهای = حَسبُنَا کِتابَ الله!» و استناد به ظاهر آیات، آن هم در سطح معلومات اندک خود و به شکل دلبخواهی، از همانجا آغاز شد و نتیجهاش را امروز در وهابیت انگلیسی و بالتبع طالبان، القاعده، داعش و ... میبینیم که انحراف و جنایات خود را به همین قرآنی که در دست داریم، مستند مینمایند! لذا آن قرآن حضرت، از امامی به امام دیگر رسید و اکنون در اختیار حضرت امام مهدی علیه السلام میباشد؛ چنان که انجیل و تورات تحریف نشده را نیز میآورند.
دقت شود آیات قرآنی که در اختیار ما قرار داد، تحریف نشده، کم و زیاد ندارد، اما به ترتیب نزول نیست. چنان که اول هر قرآنی با سوره حمد آغاز شده است و با سوره "الناس" به اتمام رسیده است و نمیتوانیم بگوییم که تمامی آیات یک سوره، مکی و یا مدنی میباشد.
تحریف قرآن کریم:
برخی از اهل سنت، شیعه را متهم میکنند که قائل به تحریف قرآن میباشد! در صورتی که شیعه همیشه اذعان داشته که قائل به عدم تحریف آیات و کلمات قرآن کریم میباشد و اتفاقاً بر عکس، در منابع اهل سنت، روایاتی نقل شده که ادعای تحریف دارد، مثل آن که عایشه در مورد شیر دادن زن، به مرد بزرگسال (؟!) گفته است: «چنین آیهای نازل شده بود که حضرت روی پوستی نوشته بود و در زیر رختخواب من گذاشته بود، اما هنگام اشتغال ما به کفن و دفن ایشان، بُزی آمد و آن را خورد! - صحیح سنن ابن ماجه.ج2 ص148».
اما شیعه، به تحریف معنوی قرآن کریم، توسط سلطهطلبان و کفار نفوذی، سودجویان و افراد یا جریانهای فاسد و منافق، باور دارد و به اثبات نیز میرساند. مانند تحریف معنوی "ولایت – اولی الامر و دهها موضوع دیگر".
سنّت جدید – سنت یعنی روش. سنت امام زمان علیه السلام، همان سنّت پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله میباشد، اما دقت کنیم که ایشان، در هر موضوعی و هر زمانی، روش برخورد یا اجرایی داشتند و تشخیص با خود ایشان بود؛ و چه بسا شرایطی که آن زمان اتفاق نیفتاد و اکنون حادیث میشود، اما برخورد بر طبق همان سنت خواهد بود. یعنی اگر ایشان نیز بودند، چنین مینمودند.
بدیهی است که هر امامی، به سنت ایشان رفتار مینماید، چه محروم از حکومت باشد و چه حاکم باشد، چه حاضر باشد و یا غایب. چنان که حضرت سیدالشهداء، امام حسین علیه السلام، در بیان هدف حرکت خود که بیبدیل بوده و هست، فرمودند:
«وَ إِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِصْلاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی، اُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهى عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ اَسِیرَ بِسِیرَةِ جَدِّی وَ أَبِی عَلِىِّ بْنِ أَبِی طالِب» (فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 33 و بحارالانوار، ج 44، ص 329)
ترجمه: من تنها به انگیزه اصلاح در امّت جدّم بپا خاستم، مىخواهم امر به معروف و نهى از منکر کنم و به روش جدّم و پدرم على بن ابى طالب (علیه السلام) رفتار مینمایم!
امام عصر، حضرت مهدی علیه السلام، هم اکنون نیز به سنت رسول خدا صلوات الله علیه و آله عمل مینمایند و پس از ظهور و هنگام قیام و پس از آن و طی حکومت نیز به سنت و سیرهی ایشان عمل مینمایند که برای همگان "جدید" است؛ چنان که هم برخورد با خوارج جدید بود، و هم کربلا و هم غیب صغرا و غیب کبرا.
قضا (داوری) جدید – این را بدانیم که نه تنها "فضاوت"، تنها شأن "ولیّ الله" میباشد [که البته میتواند تنفیض نماید]، بلکه حاکمیت و حکومت، در تمامی ابعادش، یعنی "قضاوت و صدور حکم".
از اینرو، نباید چنین پنداشت که امر قضاوت، محدود به داوری در دعوای بین دو نفر یا دو گروه میباشد! بلکه تمامی احکام حکومتی، چه در زمان پیامبر اکرم، امیرالمؤمنین و مدت کوتاهی امام حسن علیهم السلام و چه اکنون و توسط "ولیّ فقیه"، همه از مصادیق "قضاوت و صدور حکم" میباشند. بنابراین، قیام جهانی و حکومت جهانی، "قضاوت" جدید [نو پیدایی] دارد، نه این که ایشان احکامی به جز اسلام را میآورند و بر اساس آن قضاوت مینمایند! و البته که بسیاری از احکامی که ایشان بر اساس قرآن مجید و احادیث و اجتهاد خود صادر مینمایند، برای بسیاری جدید است، تا جایی که در روایات آمده است، هنگام بهبهی جنگها [که البته همه تحمیلی از سوی کفار و ستمگران دنیا میباشد]، برخی از علما و فقها به ایشان معترض میشوند و دلیل قرآنی و حدیثی میخواهند(؟!) که البته این از جهل و حماقت آن عده میباشد.
البته در بسیاری از دعاوی، ایشان مستند به علم خود قضاوت خواهند نمود. پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله فرمود: در طرح دعوا، اگر حق با کسی نبود، اما در محکمهی من رأی به نفع او صادر شد، خوشحال نشود و خود را مُحق نداند، چون من مکلفم بر اساس اسناد، شواهد و بینهها، قضاوت نمایم و او در آخرت مسئول و پاسخگو خواهد بود»؛ اما قضاوت امام مهدی علیه السلام، چون حضرت داود علیه السلام، مبتنی بر علم و اشراف خودشان به حقایق امور میباشد.
به عنوان مثال: در دادگاه امروز، اگر کسی سند مالکیت بر زمینی را داشته باشد مالک است، حتی اگر پدرش این زمین را از دیگری غصب نموده و برای او به ارث گذاشته باشد و یا از اموال بیت المال، با رشوه و رانت و هزار فسق دیگری به دست آورده باشد. اما در قضاوت ایشان، حق به حقدار میرسد.
●- پس، معلوم شد که امر جدید، کتاب جدید، سنت جدید و قضاوت جدید، هیچ کدام منافاتی با اسلام و قرآن مجید، سنت و سیرهی پیامبر اعظم و امامان صلوات الله علیهم اجمعین ندارد.
انقلاب اسلامی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اسلام عزیز هم به معنای احیای مجدد، تجدید شد و هم به معنای "نازه و نو" برای ما جدید بود.
سابقه مسلمانی ما ایرانیان، به همان اوایل اسلام میرسد، اما ما تا همین چهل و یکی دو سال پیش، چه میدانستیم که فرق است بین اسلام شاهنشاهی، اسلام انگلیسی و اسلام امریکایی، با اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه و آله؛ پس این اسلامی که امام خمینی رحمة الله علیه برایمان آورد، برای ما جداً جدید بود.
حتی توحید ما جدید است. ما قرنها شهادتین میگفتیم، اذان میدادیم و نماز میخواندیم، در گوش نوزاد و میت اذان اسلامی دادیم، به شاه نیز "خدایگان، شاهنشاه آریا مهر" میگفتیم و برایش شعار "جاوید شاه" سر میدادیم و سایر اسما و صفات الهی را برای آن ظالم بر میشمردیم!
چهارده قرن بود که این قرآن را میبوسیدیم و سر طاقچه، پای سفرهی عقد و سر قبر میگذاشتیم و برای ما هیچ نقشی به جز همین تبرکات ظاهری نداشت؛ اما اکنون این قرآن مجید برای ما جدید است؛ نه این که قرآن عوض شده، بلکه نگاه ما متغیر شده است.
این شناختی که از حضرات امیرالمؤمنین، فاطمة الزهراء، امام حسن مجبتی، سیدالشهداء امام حسین و سایر امامان علیهم السلام، پس از انقلاب به دست آوردیم، همه جدید بوده و هست و هر روز شناخت جدیدتری به دست میآوریم؛ حتی معانی و مصادیق واژگانی چون: جهاد، جنگ (قتال)، ایثار، شهادت، صبر، دشمن، شیطان، دوست و ولایت ... و همه چیز برای ما جدید شد.
پس هنگام ظهور و قیام، با همین اسلام و همین قرآن، از این هم جدیدتر میشود.