خداوند در آخر سوره ی فجر می فرماید :
صاحب قلب مطمئن کسی است که بهشت
برای او کم است و خدا می فرماید که بسوی پروردگارت بازگرد و او از خدا
راضی و خدا هم از او راضی است . الان در مردم غلبا بی رضایتی و شِکوه می
بینید. کسی که ماشین او مدل پایین است می گوید که ای کاش مدل بالا بود ، ای
کاش خانه ام فلان بود ، ای کاش فلان رشته قبول می شدم ، این شکوه
ونارضایتی از وضعیت موجود ، یکی از صفات منفی است که باعث غم و افسردگی
انسان می شود و باعث میشود که انسان شاداب نباشد.
به ادامه مطلب مراجعه فرمایید...
روایت
داریم که راحتی و شادی در صفت رضاست . همه ی ما داریم زندگی می کنیم ، در
مسیر این ناملایمات سختی ها ، کمبودها ،مشکلات ،فراز و نشیب هست . این را
نخواهیم که همیشه پاشنه ی در به نفع ما بچرخد . گاهی ممکن است عکس چیزی که
ما بخواهیم بچرخد .
حضرت زینب کبری
در عاشورا مصیبت زیاد دید . در میان دشمن گفت که این ناملایمات همه اش
زیباست. این از باور انسان نشأت می گیرد . این از اعتقاد ، باور و ایمان
قوی است . می گویند که ما بین زندگی کردن و زندگی نکردن اختیار نداریم .
یعنی من اختیار ندارم که زندگی
بکنم یا نکنم . زندگی نکردن یعنی مرگ . ما بین خوب زندگی کردن و بد زندگی
کردن اختیار داریم . یعنی نگاه انسان به حوادث .
اگر ما در زندگی مثبت اندیش باشیم ،
مثلا آقا یک بیماری دارد ، دستش درد می کند ولی در کنار آن قلب ، چشم ،گوش
او سالم است . یک آقایی از بیماری می نالید . به او گفتم که دو تا برگ
کاغذ بیاور ، روی یکی بیماری و روی یکی اعضای سالم بدنت را بنویس ، ببین
کدامش بیشتر است . مثبت اندیش یعنی این که شما نیمه ی خالی لیوان را نبینید
. در واقع اهداف و قضایا را ببینی . یکی از مشکلاتی که ما در جامعه داریم
سطح توقعات بالاست .
وقتی سطح توقعات بالاست . یک آقایی می گفت که من می خواستم با خانمی ازدواج کنم ولی این اتفاق نیفتاد و من با خانم دیگری ازدواج کردم ، من دائما ناراحت هستم و می گویم که اگر با اوازدواج می کردم چه می شد ؟ اوتا آخر عمرش ناراضی زندگی می کند .
اگر
کسی که سوار پراید می شود و می گوید که ای کاش ماکسیما بود ، احساس
نارضایتی میکند ولی اگر بگوید که همین است و خوب است یعنی رضایت . رضایت
یعنی به وضعیت موجود قانع بودن ، سطح توقعات را بالا نبردن ، مثبت اندیشی
داشتن ، این معانی رضایت است . حضرت علی (ع) می فرماید : وقتی آن چیزی که
شما می خواهید نمی شود آنچیزی که می شود بخواهید .
الان آقا و خانمی ازدواج کردند و
می گوید که فرزند اول مان دختر است . دختر خیلی دوست دارد و دختر می خواهد .
بعد از سونوگرافی می فهمد که بچه پسر است.چیزی که شما می خواستید نشد اما
این که شده بخواهید . و اِلا تا آخرعمر هرچه به این پسر نگاه می کنی می
گویی پسر هم خوب است ولی اگر دختر می شد یک چیز دیگری بود .
این انسان همیشه کارش خراب است .
این به افق دین ما به دنیا و حوادث برمی گردد . کسی داشت رد میشد و به حضرت
امیر گفت که ان شاءالله بد نبینی و حضرت به او گفت که این دعا غلط است .
مگر می شود که انسان بد نبیند . اسکندر که فاتح چند کشور بود وقتی از دنیا رفت وصیت کرد که کسانی در مراسم من شرکت کنند که تابحال مصیبت در زندگی شان ندیده اند .
وقتی مراسم برپا شد مادر او دید که هیچ کس به عزاداری نیامد و کسی مرگ
پسرش را به او تسلیت نگفت . وعلت را پرسید و به او گفتند که چه کسی در این
عالم را پیدا می کنی که مصیبت ندیده باشد؟ گفت : پسرم خواسته به من
بفهماند که در این عالم همه مصیبت دیده هستند . انبیاء و اولیاء خدا مصائب و
سختی ها دیده اند .
اوج این مصیبت و سختی ها در زندگی
حضرت زینب کبری است . کسی که داغ چند برادر ، دو فرزند و چند عزیز برادر
دیده است ، گرسنگی ، تشنگی ، رفتن به شام و ... اینها انسان را منفجر می
کند . اما حضرت زینب همان شب یازدهم نماز شبش ترک نمی شود . همانروز در
مجلس دشمن می گوید که من همه ی این مصیبت ها را زیبا می بینم .
در دروازه ی کوفه خطبه می خواند
.این برادر قطعه قطعه که بر دستش بوده ، کنار بدن علی اکبر و قاسم بوده ،
گویا این انسان هیچ مصیبتی ندیده است . این قدر آرام و با صفت رضا بوده که
شاعر می گوید : تسلیم و رضا نگر که آن دخت بتول در مقتل کشتگان شده مُد
نزول ، شکرانه سرود ای خداوند جلیل قربانی ما به پیشگاه تو قبول . یعنی
وقتی برادرش را در دست گرفت گفت :
اللهم تقبل . در روز عاشورا امام حسین (ع) فرمود : ما به آنچه خدا بخواهد راضی هستیم .
مصائبی
که ما در زندگی می بینم سطحش آنقدر بالا نیست . ما نمی توانیم مصیبت را
تغییر بدهیم . مثلا یک آقا و خانم پسر جوان شان را در تصادف از دست داده
اند یا بچه اش سرطان گرفته و دارد جلوی چشمش می میرد یا جوانی در تصادف قطع
نخاع شده است ، آیا نارضایتی این قطع نخاع را بر می گرداند یا بیمار را
خوب می کند ؟ این فقط نگاه ماست .
این می تواند نگاهی باشد که روی
من تاثیر نگذارد و من بتوانم با آن کنار بیایم یا می تواند نگاهی باشد که
آن بیمار لطمه بخورد و خودم هم از بین بروم یعنی این نارضایتی تاثیری ندارد
و ما فقط خودمان را اذیت می کنیم . ما نمی توانیم مسیر مصائب را تغییر
بدهیم . پسر امام صادق (ع) بیمار بود و امام خیلی ناراحت بود و برایش
داروهای آن زمان را می آورد .
به امام خبر دادند که بچه مرده
است. امام آرام نشست و فرمود : ما اهل بیت قبل از مصیبت تلاش می کنیم که
مصبت وارد نشود. البته این وظیفه ی همه است که در درمان بیماری تلاش
خودشان را بکنند ، اما اگر این اتفاق افتاد بی صبری نمی کنیم.