
آیا تعداد را ما معین کردیم؟ آیا نیاز و کفایت را ما تشخیص میدهیم؟!
مضافاً بر این که امام برای رهبری و هدایت است، نه برای ارشاد. اگر چه ارشاد،
نصیحت، موعظه و تبلیغ نیز بنماید.
الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى * وَالَّذِي قَدَّرَ
فَهَدَى (الأعلی،
2 و 3)
ترجمه: همان (خدایی) كه آفريد و
هماهنگى بخشيد * همان که اندازه گذاشت، سپس هدایت نمود.
●-
چون خالق و هدایت کنندهی عالم هستی، خداوند سبحان، علیم و حکیمی است که خلق
نموده، اندازهها را قرار داده و سپس بر همان قاعده هدایت نموده و مینماید، پس
لابد صرف فرستادن نبی برای هدایت بشر (فرد و جامعه)، کافی نمیباشد که برای بیشتر
آنها "امام" نیز فرستاده است.
حال
آیا ما که خود نیازمند هدایتیم، میخواهیم برای خدا تعیین و تکلیف نماییم که برای
انجام چه کاری، چه باید بکند و به چه مقدار؟! بنابراین پرسش همیشه خوب است، اما
ساختار پرسش باید درست باشد تا پاسخ نیز درست باشد و مفید واقع گردد. مثلاً میتوان
پرسید: «چرا خداوند علیم و حکیم، همراه انبیا، امامان را نیز فرستاده است –
فرق این دو چیست – هر کدام چه مسئولیتی دارند و ...؟
الف – بدیهی است که "نبی و رسول" به تنهایی برای هدایت
کافی نمیباشد؛ لذا در قرآن کریم نیز نه تنها نفرموده برای هدایت شما و قیام شما
به قسط در مملکت وجود خودتان و در جامعه، فقط نبی یا رسول فرستادم، بلکه تصریح
نمود که رسولانم را فرستادم و همراه آنها دو محور لازم دیگر برای هدایت را نیز
نازل نمودم:
« لَقَدْ أَرْسَلْنَا
رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ
وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ...» (الحدید، 25)
ترجمه: همانا [ما] پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با
آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم ... .
ب – در قرآن کریم فرمود که به همراه رسول اکرم صلوات الله علیه و
آله، نوری نیز نازل
کردم، و تصریح نمود مؤمنانی که از آن نوری که همراه پیامبر نازل شده تبعیت کنند،
اهل فلاح میباشند.
«...
فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ » (الأعراف، 157)
ترجمه:
پس كسانى كه به او ايمان آوردند و بزرگش داشتند و ياريش كردند و نورى را كه با او
نازل شده است پيروى كردند آنان همان رستگارانند.
توضیح: در
آیهی نخست، به عامل "رسول، کتاب و میزان" برای هدایت اشاره نمود، پس هر
کدام امری جداگانه میباشند؛ و در آیهی دوم فرمود "نوری
که به همراه رسول نازل شده است" پس این دو نیز استقلال هویتی دارند،
سپس فرمود: «تبعیت از آن نور موجب رستگاری میگردد».
برخی
میگویند: مقصود از "نور"، همان کتاب است! اما کتاب برای علم آموزی است
و از کتاب نمیشود تبعیت نمود. تبعیت از انسان میشود.
در
همین کتاب فرمود که قرآن کریم، برای مؤمنان شفا و رحمت دارد، اما برای ظالمان، جز
بر خسرانشان نمیافزاید. یعنی هر چه بیشتر این کتاب را بخوانند و به آیاتش توجه
کنند، گمراهتر میشوند، چرا که هم خودشان ظالم هستند و هم برخوردشان با این کتاب
ظالمانه میباشد (با غیض است – پیش داوری دارند – تفسیر به رأی میکنند -
برای مخالفت میخوانند – برای توجیه مفاسد و انحرافات خود به آن استناد میکنند –
تحریف میکنند و ...؛ اینها همه از مصادیق ظلم میباشند).
چ – اگر چه برخی از رسولان، خودشان "امام" نیز بودند،
مانند حضرت ابراهیم علیه السلام که پس از نبوت و رسالت به امامت منصوب گردیدند و
نیز پیامبر اعظم حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله، اما مسئولیت و کار
"امام" با "نبی و رسول" بسیار متفاوت است؛ و برای هدایت، هم
نبی و رسول لازم است – هم وحی و کتاب – هم امام [که هدایت کننده اوست].
●-
کار نبی که اخذ وحی (خبر از غیب) میباشد، و کار رسول که یک نبی فرستاده شده به
سوی مردم (اقوام کوچک یا بزرگ – برای یک برهه و یا برای همیشه) میباشد، این است
که همگان از خوب، بد، دانا، نادان، عادل، ظالم و ... را جمع کند، وحی الهی را به
آنان ابلاغ نماید - اول و آخر را به آنان معرفی نماید – در میان هزاران راه که همه
بیراهه هستند، راه حق و صراط مستقیم را نشان دهد – چه باید کردها چه نباید
کردها را بیان نماید – کتاب و حکمت را تعلیم دهد – راه تزکیه را نشان دهد ...، حال
هر که میخواهد بپذیرد و هر که نمیخواهد نپذیرد:
« مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا
تُبْدُونَ وَمَا تَكْتُمُونَ » (المائدة، 99)
ترجمه:
پیامبر وظیفهای جز رسانیدن پیام (الهی) ندارد؛ (و مسؤول اعمال شما نیست). و
خداوند آنچه را آشکار، و آنچه را پنهان میدارید میداند.
« فَإِنْ أَعْرَضُوا
فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا إِنْ عَلَيْكَ إِلَّا
الْبَلَاغُ ...»
(الشوری، 48)
ترجمه: پس اگر روى برتابند ما تو را بر آنان نگهبان نفرستادهايم بر
عهده تو جز رسانيدن [پيام] نيست ... .
« إِنَّا هَدَيْنَاهُ
السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا » (الأنسان، 3)
ترجمه:
ما راه (هدایت) را به او نشان داديم خواه شاكر باشد و پذيرا گردد يا ناسپاس.
●-
اما "هدایت" کار "امام" است، خواه خودش نبی و رسول هم باشد یا
نباشد.
چنین
تصور نمایید که رسول صلوات الله علیه و آله، تمامی مردمان را در یک میدانی جمع
کرده است و با دلیل، بینه، تذکر، موعظه و تبلیغ، به آنها تعلیم میدهد که مقصد
کجاست و از میان این هزاران راه، کدامش به آن مقصد میرسد و چگونه باید در آن حرکت
نمایید که سالم به مقصد برسید؛ وحی را ابلاغ میکند و کتاب وحی را در اختیارشان میگذارد.
بدیهی
است که مخاطبین، به دو قسمت تقسیم میشوند، یک عده ایمان میآورند و میپذیرند؛
و یک عده کفر میورزند و نمیپذیرند، مضافا بر این با گروه اول دشمنی کرده و سعی
میکنند که راه آنها را نیز ببندند؛ چرا که منافعشان در گرو غفلت و انحراف مردمان
میباشد.
حال
تکلیف آن گروهی که فهمیدند و پذیرفتند چیست؟ آیا نفری یک کتاب زیر بغلشان میگذارند
و میگویند: «بروید»؟! یا به کسی که خواند آن کتاب را به عنوان نقشه راه بلد باشد
– خودش بلد راه باشد – و به راهنما، رهبر، مربی، پیشرو (امام) احتیاج دارند؟! لذا
فرمود: «... إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ – به درستی که تو هشدار
دهنده (و ترساننده از عواقب سوء و خطرناک انحراف) هستی و برای هر قومی (گروهی،
جماعتی، دستهای)، هدایت کنندهای هست.
رسولان، کتاب و امامان:
انبیا و رسولان صلوات الله علیهم اجمعین، به لحاظ خلقتی، بشری چون دیگر آحاد
بشر میباشند، پس به دنیا میآیند، مانند دیگران زندگی میکنند و از دنیا میروند؛
حال پس از رحلت آنان تکلیف چیست و چه باید کرد؟ آیا انتشار و تکثیر یک کتاب و قرار
دادن آن در دست همگان کافیست؟! آیا باید پس از رحلت، حرکت به خاطر نداشتن رهبر و
راهما، در صراط مستقیم متوقف گردد و چون توفقی در کار نیست، بازگشت به گذشته
(ارتجاع) رخ دهد؟
خداوند
متعال این پرسش را برای هر عقل سلیم و مسلمانی چنین طرح مینماید:
«وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ
الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ
عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَى
عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ »
(آلعمران، 144)
ترجمه:
محمد (ص) فقط فرستاده خداست؛ و پیش از او، فرستادگان دیگری نیز بودند؛ آیا اگر او
بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمیگردید؟ (اسلام را رها کرده به دوران جاهلیّت
و کفر بازگشت خواهید نمود = ارتجاع؟) و هر کس به عقب باز گردد، هرگز به خدا ضرری
نمیزند؛ و خداوند بزودی شاکران (قدر شناسان و استقامتکنندگان) را پاداش خواهد
داد.
آیا
خداوندی که پیامبر، کتاب، میزان و نور را برای هدایت فرستاده، مردم را برای پس از
رحلت پیامبرش رها مینماید؟ پیامبر، میزان و نور را از میان بندگانش میبرد و فقط
یک جلد کتاب باقی میگذارد؟!
کتاب – تورات و انجیل تحریف نشده در اختیار همگان بود و امروزه نیز
قرآن کریم در اختیار همگان قرار دارد، آیا همگان به خاطر وجود کتاب، هدایت شده یا
میشوند؟! کتاب را از که بیاموزند و در رروی خود از که تبیعت نمایند؟
مسلمانان
که اهل کتاب قرآن مجید هستند، خود به دو گروه عمدهی (شیعه و سنی) تقسیم شدهاند و
در هر کدام نیز انشقاقهایی رخ داده است؛ مانند: دوازده امامی – چهار امامی – هفت
امامی – زیدیه – صوفیه و ... در تشیع، و مذاهب اربعه در تسنن! تمامی این جماعت در
طی قرون گذشته و حال حاضر، یک خدا، یک معاد، یک رسول (ص) و یک کتاب به نام قرآن
کریم را قبول دارند و به آن استناد میکنند. در عصر ما، یک سازمان سیاسی به نام
"وهابیت" نیز پیدا شده که انگلیس بنیانش را گذاشته است! آنها نیز ظاهراً
به قرآن کریم تمسک دارند و مسلمانکشی میکنند!
پس
"کتاب" نیز به تنهایی کافی نبوده، نیست و نخواهد بود.
امام – اما "امام" (چه خود رسول باشد یا نباشد)، خلیفة الله
است، حجة الله است، ولیّ الله است و البته که زمین از حجت الهی خالی نمینماند، چرا
که هدایت باید استمرار داشته باشد و هدایت بدون "هادی"، معنا و مفهومی
ندارد و خالی از حقیقت و واقعیت است.
"امامت
و امام" اختصاصی به ادیان الهی، به ویژه اسلام و تشیع ندارد؛ همگان
"امام = الگو، رهبر، معلم، مربی و راهنما" دارند، و امامِ هر شخص یا
جامعهای، آن کسی نیست که اسمش را میآورند، بلکه آن کسی است که از او پیروی میکنند.
چه
بسا کسی اسم اسلام، مسیحی یا یهودی را حمل کند، کتاب قرآن، یا تورات و یا انجیل را
در دست بگیرد، حتی برخی عبادات در شریعت خود را انجام دهد، اما "امامش"،
رهبران و مدعیان مستکبر، فاسق و ظالم و بالتبع برگزیدگان آنها باشد.
از
این رو نفرمود که در قیامت، هر شخصی یا گروهی، با پیامبر و کتابش فراخوان میشود،
بلکه فرمود: «هر گروهی با امامشان خوانده میشود»، حال خواه امام حق باشد و یا
امام باطل.
« يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ
أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ
فَأُولَئِكَ يَقْرَءُونَ كِتَابَهُمْ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا » (الإسراء، 71)
ترجمه: [ياد كن] روزى را كه هر گروهى را با پيشوايشان فرا مىخوانيم
پس هر كس كارنامهاش را به دست راستش دهند آنان كارنامه خود را مىخوانند و به
قدر نخك هسته خرمايى به آنها ستم نمىشود.
●●●- پس
"هدایت الهی"، شأن امام و کار امام منصوب از طرف حق تعالی میباشد؛ و تا
انسان روی زمین هست، حجت و امام منصوب شده از سوی خداوند هادی نیز برای او هست.
نبوت، رسالت، وحی و کتاب الهی نیز در امام و به وسیله امام محفوظ و باقی مانده و
جریان مییابد.