1ـ توجه امام مهدى (عج) به شيعيان خويش
انا غير مهملين لمراعاتكم, و
لا ناسين لذكركم, و لو لا ذلك لنزل بكم اللاواه, واصطلمكـم الاعداء. فـاتقـوا الله
جل جلاله و ظاهـرونـا.(1) ما در رعايت حال شما كوتاهى نمى كنيم و ياد شما
را از خاطر نبرده ايم,كه اگر جز ايـن بود گرفتاريها به شما روى مىآورد و دشمنان,
شما را ريشه كـن مى كردند. از خدا بترسيد و مارا پشتيبانى كنيد.
2ـ عمل صالح و تقرب به اهل بيت
عليهم السلام فليعمل كل امرء
منكم بما يقرب به من محبتنا,وليتجنب ما يدنيه من كراهيتنا و سخطنـا, فـان امـرا
يبغته فجـاه حيـن لا تنفعه تـوبه, و لا يتجيه مـن عقـابنــا ندم على حوبه.(2)

1ـ بحارالانوارج 53,ص 175.
2ـ همان,ج 53,ص 176.
هريك از شما بايد به آنچه كه
او را به دوستى ما نزديك مى سازد,عمل كند واز آنچه كه خـوشايند ما نبـوده وخشـم ما
در آن است, دورى گزيند, زيرا خـداوند به طور ناگهانى انسان را مى گيرد, در وقتى كه
توبه برايـش سودى ندارد وپشيمانى او را از كيفـر مـا به خـاطـر گنـاهـش نجـات نمـى
دهــد.
فاتقو الله و سلموا لنا و ردو الامر الينا,فعلينا الاصدار,كما كان
منا الايراد, و لا تحاولوا كشف ما غطـى عنكـم, و اجعلـوا قصـدكـم الينا بالمـوده
علـى السنه الـواضحه.(3)
از خـدا بتـرسيد و تسليـم ما شـويد , كارها را به ما واگذاريـد,
برماست كه شما را از سرچشمه, سيراب برگردانيـم, چنان كه بـردن شما به سرچشمه از ما
بود, در پى كشف آنچه از شما پـوشيده شده نرويد. مقصد خود را با دوستى مـا بـر اساس
راهـى كه روشـن است به طـرف مـا قـرار دهيــد.
ابى الله عزوجل للحق الا اتماما وللباطل الا زهوقا, و هو شاهد على
بمااذكره.(4)
خـداوند مقدر فرموده است كه حق به مرحله نهايى و كمال خود برسد و
باطـل از بيـن رود, و او بـر آنچه بيـان نمـودم گواه است.
ان الله تعالى لم يخلق
الخلق عبثا و لا اهملهم سدى بل خلقهم بقدرته و جعل لهم اسماعا و ابصارا و قلوبا و
البابا ثـم بعث اليهم النبيين عليهم السلام مبشريـن و منذريـن يـامرونهم بطاعته و
ينهونهم عن معصيته و يعرفونهم ما جهلوه مـن امر خالقهم و دينهم و انزل عليهم
كتابـا, و بعث اليهم ملائكـه ياتيـن بينهم و بيـن مـن بعثهم اليهم بــالفضل الذى
جعله لهم عليهم.(5)
خداوند متعال, خلق را بيهوده نيافريده و آنان را مهمل نگذاشته
است,بلكه آنان را به قـدرتـش آفريـده و بـراى آنها گـوش وچشـم ودل و عقل قرار داده
, آن گاه پيامبرانراكه مژده دهنده و ترساننده هستنـد به سـويشان برانگيخت تا به
طاعتـش دستـور دهند واز نافرمانـى اش جلـوگيرى فـرمايند و آنچه را از امـر خـداونـد
و دينشان نمى دانند به آنها بفهمانند و بر آنان كتاب فرستاد وبه سـويشان فرشتگان
بـرانگيخت تـا آنهاميان خـدا و پيامبـران ـ به واسطه تفضلـى كه بـر ايشان روا داشته
ـ واسطه باشند.
اذا اذن الله لنـا فـى
القـول ظهر الحق و اضمحل الباطل و انحسر عنكـم. (6)
هرگاه خداوند به ما اجازه دهد كه
سخن گـوييم, حق ظاهر خـواهد شد و باطل از ميـان خـواهـد رفت وخفقـان از ( سـر) شمـا
بـرطـرف خـواهـد شـد.
من بحث
فقد طلب, ومن طلب فقد دل, و من دل فقد اشاط و من اشاط فقد اشرك.(7)
حضرت
مهدى(عج)در خصوص كسانى كه در جستجوى او بوده اند تا به حاكم جور تحويلش دهنـد
فرمـوده است: آن كه بكاود, بجويد و آن كه بجـويد دلالت دهـد وآن كه دلالت دهـد به
هـدف رسـد و هـر كه (در مـورد مـن) چنيـن كنـد, شـرك ورزيـده است.
فلاظهور
الا بعد اذن الله تعالـى ذكـره و ذلك بعد طـول الامد و قسوه القلوب و امتلاء الارض
جورا.(8)
ظهورى نيست , مگر به اجازه خداوند متعال و آن هم پس از زمان طولانى و
قساوت دلها و فراگير شدن زمين از جورو ستم.
سياتى الى شيعتى من يدعى المشاهده. الا فمن ادعى المشاهده قبل خروج
السفيانى و الصيحه فهو كذاب مفتـر ولاحـول و لا قـوه الا بـالله العلـى العظيـم.
(9)
آگاه
بـاشيـد به زودى كسانـى ادعاى مشاهده (نيابت خـاصه) مـرا خـواهند كرد. آگاه باشيد
هر كـس قبل از ((خروج سفيانى)) و شنيدن صداى آسمانى , ادعاى مشاهد مرا كند دروغگـو
و افتـرا زننـده است حـركت و نيرويـى جز به خـداى بزرگ نيست.
ان الدنيا قد دنا فنائها
و زوالها واذنت بالـوداع و انى ادعوكم الى الله و رسـوله(ص) و العمل بكتـابه
وامـاته البـاطل و احيـاء السنه. (10)
دنيا فنا و زوالـش نزديك گرديده و در حال وداع
است, و مـن و شما را به سوى خدا و پيامبرش ـ كه درود خدا بر او و آلـش بادـ و عمل
به قرآنش وميراندن باطل و زنده كرن سنت, دعوت مى كنم.
انا بقيه من آدم وذخيره من
نـوح ومصطفى من ابراهيم و صفوه من محمد(ص).(11) مـن باقيمانده
از آدم و ذخيره نوح و برگزيده ابراهيم و خلاصه محمد(درود خـدا بر همگى آنان باد)
هستم.
زعمت الظلمه ان حجه الله داحضه
و لـو ادن لنـا فـــى الكلام لزال الشك. (12)
ستمگران پنداشتند كه حجت خدا از بين رفته است,
در حالى كه اگر به ما اجازه سخـن گفتـن داده مـى شـد, هـر آينه تمـام شكها را از
بيـن مـى بـرديـم.
الا ابشـرك
فـى العطـاس فقلت بلـى قـال: هـو امـان من الموت ثلاثه ايام.(13)
نسيـم,
خـدمتكـار حضـرت مهدى (عج) گـويـد: آن حضـرت به مـن فـرمـود: آيا تو را در مورد
عطسه كردن بشارت دهم؟ گفتم:آرى. فرمود: عطسه, علامت امان از مرگ تا سه روز است.
مـا ارغم انف الشيطـان
بشـىء مثل الصلـوه فصلها و ارغم انف الشيطــان.(14) هيچ چيز
مثل نماز بينى شيطان را به خاك نمى مالد پس نماز بخوان و بينى شيطان را به خاك
بمال.
لايحل لاحـد ان يتصـرف فـى
مـال غيـره بغيـر اذنه.(15)
تصـرف درمـال هيچ كـس بـدون اجـازه او جـايز
نيست.
اعوذ بالله من العمى بعد
الجلاء و من الضلاله بعدالهدى و من موبقات الاعمال و مرديات الفتن.(16)
پناه به
خدا مى برم از نابينايى بعد از بينايى و از گمراهى بعد از راهيابـى و از اعمـال
نـاشـايسته و فـرو افتـادن در فتنه ها.
ان الحق معنـا و فينـا , لا يقـول ذلك سـوانـا الا كذاب
مفتــر.(17)
حق با ما و در ميان ماست, كسى جز ما چنين نگويد, مگر آن كه دروغگو و
افترا زننده باشد.
و امـا
ظهور الفـرج فانه الى الله عزوجل, كذب الوقاتـون. و اما قول من زعم ان الحسيـن(ع)
لـم يقتل, فكفـر و تكذيب و ضلال.(18)
اما ظهور فرج,مـوكـول به اراده خداوند متعال است و هر
كس براى ظهور ما وقت تعيين كند دروغگوست.
و اما گفته كسانى كه پنداشته اند
امام حسين(ع)كشته نشده كفرو دروغ و گمراهى است.
ان الله تعالى هوالذى خلق الاجسام و قسم الارزاق لانه ليس بجسم و
لاحال فى جسم (( ليـس كمثله شـىء و هـو السميع العليم)).(19)
همانا
خداوند متعال, كسى است كه اجسام را آفريده و ارزاق را تقسيم فرموده, او جسـم نيست
ودر جسمى هم حلول نكرده,(( چيزى مثل او نيست و شنوا و داناست)).
ان الله
معنا و لا فاقه بنا الى غيره والحق معنا فلن يوحشنا من قعد عنا و نحن صنائع ربنا و
الخلق بعد صنائعنا.(20)
خـداوند با ماست, وبه جز ذات پـروردگار به چيزى نياز نـداريم, و حق
با ماست. اگر كسانى با ما نباشند, هرگز در ما وحشتـى ايجاد نمـى شـود, ما دست
پرورده هاى پـروردگـارمـان , ومـردمـان , دست پـرورده هـاى مـا هستند.
العلـم علمنـا و لاشـىء عليكـم
مـن كفـر مـن كفــر.(21)
دانـش , دانـش مـاست , از كفـر كـافـر,گزنـدى بـر شمـا نيست.
لو ان اشياعنا و فقهم الله
لطاعته علـى اجتماع من القلوب فى الوفاء بالعهد عليهم لما تـاخـر عنهم اليمـن
بلقائنا و لتعجلت لهم السعاده بمشاهـدتنا.(22)
اگرشيعيان ماـ كه خداوند آنها را
به طاعت و بندگى خويش موفق بداردـ در وفاى به عهد و پيمان الهى اتحاد اتفاق مى
داشتند و عهد و پيمان را محترم مـى شمردند, سعادت ديـدار مـا به تـاخـيـر نمـى
افتـاد و زودتـر به سعادت ديـدار ما نـائـل مى شدند.
قـد آذانا جهلاء الشيعه و
حمقائهـم , و من دينه جناح البعوضه ارجح منه.(23)
حضـرت مهدى(عج) به محمـد بـن علـى
بـن هلال كـرخـى فـرمـوده انـــد: نادانان و كـم خـردان شيعه و كسانـى كه بال پشه
از دينـدارى آنان محكمتـر است مارا آزردند
انا برىء الى الله والـى رسـوله ممـن يقول انا نعلم
الغيب ونشاركه فى ملكه اويحلنـا محلا سـوى المحل الذى رضيه الله لنـا.(24)
من از
افرادى كه مى گويند: ما اهل بيت ( مستقلا از پيـش خود وبدون دريافت از جانت خداوند
) غيب مى دانيم و در سلطنت و آفرينـش موجـودات با خدا شريكيـم, يا ما را از مقامى
كه خداوند براى ما پسنديده بالاتر مى برند, نزد خدا و رسـولـش , بيزارى مى جويم.
سجده الشكر من الزم السنن و
اوجها.(25)
سجده شكر واجبترين مستحبات است.
ان فضل الدعاء و التسبيح بعدالفرائض على الدعاء بعقيب
النوافل كفضل الفرائض على النوافل.(26)
فضيلت دعا و تسبيح بعد از نمازهاى واجب در
مقايسه بـادعا و تسبيح پــس از نمازهاى مستحبى ,مانند فضيلت واجبات بر مستحبات است.
فاما السجود على اقبر
فلايجوز.(27)
سجده بر قبر جايزنيست.
ارخص نفسك و اجعل مجلسك فـى الـدهليز واقض حـوائج
النـاس. (28)
خودت ر (بـراى خـدمت) در اختيار مـردم بگذار, ومحل نشستن خويش را در
ورودى خـانه قـرار بـده , و حـوائج مـردم را بــرآور.
انـى امـان لاهل الارض كمـا ان
النجـوم امـان لاهل السماء.(29)
وجود من براى اهل زمين, سبب امان و آسايش است,
همچنان كه ستارگان سبب امان آسمان اند.
و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فيها الى رواه حديثنا
فانهم حجتى عليكم و انا حجه الله عليهم.(30)
در پيشامـدهاى مهم اجتماعى به راويان حديث ما
مراجعه كنيد, زيرا كه آنان حجت مـن بـر شمـا هستنـد و مـن هـم حجت خـدا بـر آنـان
هستم.
انه لم يكن احد من
آبائى الا وقد وقعت فى عنقه بيعه لطاغيه زمانه و انى اخرج حيـن اخـرج و لا بيعه
لاحـد مـن الطـواغيت فـى عنقـى.(31)
هر يك از پدارنم بيعت يكى از طاغوتهاى زمان به
گردنشان بود, ولى من در حالى قيـام خـواهـم كـرد كه بيعت هيچ طـاغوتـى به گـردنـم
نبـاشـد.
و امـا وجه الانتفـاع بـى
فـى غيبتـى فكـالانتفـاع بـالشمس اذا غيبها عن الابصار السحاب.(32)
كيفيت
بهره ورى از من در دوران غيبت, مانندكيفيت بهره ورى از آفتاب است هنگامى كه ابر آن
را از چشمها پنهان سازد.
ولكـن اقـدار الله عزوجل لاتغالب و ارادته لاترد , و تـوفيقه
لايسبق.(33)
به راستـى كه مقـدرات خـداونـد متعال, مغلـوب نشـــود واراده الهى
مـردود نگـردد و چيزى بـر تـوفيق او پيشـى نگيـرد.
واما عله مـا وقع مـن الغيبه فـان الله عزوجل قال: ((
يا ايها الذين آمنوا لاتسئلوا عن اشياء ان تبدلكم تسئكم .(34)
امـا علت
و فلسفه آنچه از دوران غيبت اتفـاق افتاده ( كه درك آن براى شمـا سنگين است) آن است
كه خـداونـد در قـرآن فـرموده:(( اى مـومنان از چيـزهايـى نپـرسيـد كه اگـر
آشكـارتـان شـود, بـدتـان آيـد.))(35)
انـا يحيط علمنـا بـانبـائكـم , و لايعزب عنـا شـىء مـن
اخبـاركـم.(36)
علـم ودانـش مابه خبرهاى شما احاطه دارد وچيزى از اخبار شما بر ما
پـوشيده نمى ماند.
اكثـر و الـدعا
بتعجيل الفـرج فـان ذلك فـرجكـم.(37)
براى تعجيل فرج زياد دعا كنيد, زيرا همين دعا
كردن, فرج و گشايش شماست.
فاغلقوا ابواب السوال عما لايعنيكم .(38)
درهـاى سـوال راازآنچه كه مطلـوب
شمـا نيست ببنـديــد.
انـا
خـاتـم الاوصيـاء و بـى يـدفع الله البلاء عن اهلـى و شيعتى . (39)
مـن
آخـريـن نفـر از اوصيا هستـم, خـداوند به وسيله من بلا را از خانواده و شيعيانم بر
طرف مى گرداند.
ان الارض لاتخلـوا
مـن حجه امـا ظاهـرا و مـا مغمـورا.(40)
زميـن خـالـى از حجت خـدا نيست, يـا آشكـار است
و يا نهان.
كلما غاب علم
بـدا علـم, و اذا افل نجم طلع نجـم.(41)
هرگاه علم و نشانه اى پنهان شـود, علم ديگرى
آشكار گـــردد, و هــر زمان كه ستاره اى افول كند , ستاره اى ديگر طلوع نمايد.
3ـ تسليـم در
مقـابل دستـورهـاى اهل بيت عليهم السلام 4ـ تحقق حتمى حق 5ـ خلقت هدفدار و هدايت
پايدار 6ـ ظهور
حق 7ـ تفتيش ناروا 8ـ ظهور حق به اذن حق
9ـ مدعيان دروغگو 10ـ دنيا در سراشيبى
زوال 11ـ ذخيره بزرگ
12ـ حجت خدا
13
عطسه, نشانه سلامت 14ـ نماز,طرد كننده
شيطان 15ـ اذن مالك
16ـ استعاذه به
خدا 17ـ اسوه هاى حقيقت 18ـ
ظهور فرج به اذن خدا 19ـ شناخت خدا 20ـ ائمه (ع) دست
پرورده هاى پروردگار 21ـ دانش حقيقى
22ـ اتفاق و وفاى به
عهد 23ـ پيروان نادان
24ـ بيزارى از غاليان 25ـ سجده شكر
26ـ فضيلت تعقيبات نماز 27ـ سجده مخصوص خداست .
28ـ راه اندازى كار مردم 29ـ امنيت بخش زمين
30ـ رجوع به راويان حديث 31ـ مطاع, نه
مطيع كسى 32ـ آفتاب پشت
ابر 33ـ سبقت اراده خدا بر همه چيز 34ـ علت اصلى غيبت امام(ع) 35ـ آگاهيهاى امام(ع) 36ـ
دعاى فروان 37ـ سوال نامطلوب 38ـ آخرين اوصيا 39ـ حجت
خدا در زمين 40ـ علمدار
هدايت در هر زمان
پى نوشت ها:
1ـ بحارالانوارج 53,ص 175.
2ـ همان,ج 53,ص 176.
3ـ بحارالانوار ج 53,ص 179.
4ـ همان,ج 53,ص 193.
5 ـبحارالانوار ,ج 53,ص 194.
6ـ همان,ج 53,ص 196.
7 ـ بحارالانوار,ج 53,ص 196.
8 ـ احتجاج طبرسى ج 1,ص 478.
9 ـ همان,ج 2,ص 478.
10 ـ مجمـوعه فـرمـايشـات
حضـرت بقيه الله,ص 178.
11 ـ
غيبت نعمانى ,باب 14,حديث 67.
12 ـ بحارالانوار,ج 51,ص 4.
13 ـ بحارالانوار,ج 51,ص 5.
14 ـ همان,ج 53,ص 182.
15 ـ همان,ج 53,ص 182.
16 ـ بحارالانوار,ج 53,ص 190.
17 ـ همان,ج 53,ص 190.
18- غيبت شيخ طـوسـى,ص 176.
19ـ غيبت شيخ طـوسـى,ص 178.
20- همان,ص 172.
21- بحارالانوارج 53,ص 150.
22- احتجاج طبرسى ,ج 2,ص 499.
23- احتجاج طبرسى,ج 1,ص 474.
24- پيشين,ج 2,ص 474.
25- همان,ج2,ص 487.
26- همان,ج 2,ص 487.
27- همان,ج 2,ص 490.
28- فرمايشان حضرت بقيه الله,ص 170.
29- بحـارالانـوار ,ج 78,ص 380.
30ـ همـان,ج 78,ص 380.
31- همان,ج 78,ص 380.
32- بحارالانوار,ج 78,ص 380.
33- همان,ج 53,ص 191, چاپ
ايران.
34- همان,ج 78,ص 380.
35- سوره مائده,آيه 101.
36- بحارالانوار,ج 53,ص 175.
37- كمال الدين صدوق ,ج 2,ص
485.
38- بحارالانوار ,ج 52,ص
92.
39- همان,ج 52,ص 30.
40- كمـال الـديـن صـدوق,ج 2,ص
511.
41ـ بحـارالانوار,ج 53,ص
185.