👑تاجدار فردوس👑

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: آنگاه كه خداوند آدم و حوا را آفريد، آنان در بهشت به خود باليدند. آدم به حوا گفت: خداوند خلقى زيباتر از ما نيافريده است.
خدا به جبرئيل وحى نمود: دو بنده ام (آدم و حوّا) را به فردوس اعلى ببر. وقتى وارد فردوس شدند، به دخترى بر روى تختى از تختهاى بهشت نظر كردند كه تاجى از نور بر سر و دو گوشواره از نور در گوش داشت، و بهشت از نور چهره اش روشن بود.
آدم گفت: حبيبم جبرئيل، اين دختر كه بهشت از زيبائى چهره اش روشن شده كيست؟! جبرئيل گفت: اين فاطمه دختر محمد پيامبر از فرزندان توست كه در آخرالزمان است. آدم گفت: اين تاجى كه بر سر دارد چيست؟
جبرئيل گفت: شوهرش على بن ابى طالب است.
آدم پرسيد: اين دو گوشواره كه در گوش دارد چيست؟
جبرئيل گفت: دو فرزندش حسن و حسين است.
آدم گفت: حبيبم جبرئيل، آيا آنان پيش از من خلق شده اند؟
جبرئيل گفت: آنان در علم پوشيده ى خدا موجود بودند، چهار هزار سال قبل از آنكه تو آفريده شوى.
📜 منبع: کتاب اما دخترم فاطمه / بخش : تاجدار فردوس
📝نویسنده: ب. ام نرجس