انواع
و اقسام عقیده ها در جامعه دیده می شود. عقیده هایی که به بت پرستی و
شیطان پرستی و ... منجر شده، تا عقیده هایی که به توحید و ادیان توحیدی
متعبد شده اند.
با توجه به تناقض و تضاد موجود در بین این عقیده ها، قطعا همه آن ها صحیح
نیستند. و تنها بعضی از آنها می تواند صحیح باشد. مثلا بعضی عقیده ها، منکر
هر گونه زندگی پس از مرگ هستند و انسان را محدود به همین دوره کوتاه زندگی
مادی می کنند. در حالی که بعضی عقیده ها، زندگی اصلی انسان را پس از مرگ
می دانند و مرگ را ورود از عالمی به عالم وسیع تر معرفی می کنند. همانگونه
که جنین با تولد، از یک عالم کوچک به عالمی به مراتب بزرگتر وارد می شود. و
مطابق عقیده به معاد، انسان باید دستور العمل بیان شده توسط وحی را سرلوحه
زندگی خود قرار دهد، تا آینده خود را تباه نکند و رنج و بدبختی را برای
خویش مهیا نکند. حال با این حساب آیا می توان بدون دقت یکی از این عقائد را
انتخاب کرد و به آن ملتزم شد؟
بی احتیاطی در انتخاب عقیده، مثل این
است که کسی دو قرص در پیش روی خود داشته باشد، که یکی از آنها، سبب بهبود
بیماری او می شود و دیگری سبب مرگ او می شود. و این شخص به جای بررسی در
انتخاب قرص صحیح، با قرعه و به صورت تصادفی یکی را برداشته و بخورد!
بنابراین
عقل هرگز اجازه نمی دهد که انسان بدون اطمینان و به صرف ظن و گمان یک راه
را از بین راههای مختلف انتخاب کند و قرآن نیز از پیروی ظن و گمان به شدت
نهی می کند:
«
وَ ما یَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لا یُغْنی مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ بِما یَفْعَلُونَ[یونس/۳۶]
و
بیشتر آنها، جز از گمان (و پندارهاى بىاساس)، پیروى نمى كنند (در حالى
كه) گمان، هرگز انسان را از حقّ بىنیاز نمى سازد (و به حق نمىرساند)! به
یقین، خداوند از آنچه انجام مى دهند، آگاه است.»
«
إِنَّ الظَّنَّ لا یُغْنی مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً[نجم/۲۸]
گمان، هرگز انسان را از حقّ بىنیاز نمىكند»
و مطابق قرآن اکثر گمراهی ها، به دلیل تبعیت از ظن و گمان است:
«
وَ ما یَتَّبِعُ الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ شُرَكاءَ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُونَ[یونس/۶۶]
آنها كه غیر خدا را همتاى او مى خوانند، (از منطق و دلیلى) پیروى نمى
كنند آنها فقط از پندار بى اساس پیروى مى كنند و آنها فقط دروغ مى گویند!»
«
وَ
إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوكَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ
إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُونَ[انعام/۱۱۶]
اگر
از بیشتر كسانى كه در روى زمین هستند اطاعت كنى، تو را از راه خدا گمراه
مى كنند (زیرا) آنها تنها از گمان پیروى مى نمایند، و تخمین و حدس (واهى)
مىزنند.»
بنابراین انسان در هر عقیده ای باید به اطمینانی
برسد. و اگر راه منطقی برای کسب اطمینان طی شد، به راحتی می توان عقیده
صحیح را یافت. مثلا درباره ادیان، باید روشن کنیم که دین ها دو دسته هستند.
ادیان ابراهیمی و غیر آن. و با توجه به اینکه خدای متعال موجودی حکیم است و
خلقت او بی غرض نیست، پس حتما باید پیامبری برای بشر فرستاده باشد.
بنابراین دین صحیح باید دارای پیامبری الهی باشد. و از سویی نیز آموزه هایی
مثل معاد، و توحید به راحتی اثبات می شوند. بنابراین دین صحیح منحصر در
ادیان ابراهیمی می شود.
در بین ادیان ابراهیمی، تنها دینی که کتاب آسمانی آن هیچ گونه تحریف و تغییری نپذیرفته، اسلام است. پس اسلام دین حق است.
و
در بین شیعه و سنی، کافیست به این سوال جواب دهیم که آیا ممکن است، خدای
متعال بعد از پیامبر (ص) انسان را مجاز به گمراهی دانسته باشد؟ اگر گمراهی
هرگز جایز نیست، پس چگونه ممکن است، رهبری غیر معصوم، سرنوشت بشر را به دست
بگیرد؟