حدیثی درکتاب كمال الدين و تمام النعمة روایت شده به این شرح...
عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ (علیه السلام)
عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى
مَوْلَاتِي فَاطِمَةَ (علیها سلام) وَ قُدَّامَهَا لَوْحٌ يَكَادُ
ضَوْؤُهُ يَغْشَى
الْأَبْصَارَ فِيهِ اثْنَا عَشَرَ اسْماً ... فَقُلْتُ أَسْمَاءُ مَنْ
هَؤُلَاءِ قَالَتْ هَذِهِ أَسْمَاءُ الْأَوْصِيَاءِ أَوَّلُهُمْ ابْنُ
عَمِّي وَ أَحَدَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِي
امام باقر عليه السلام به نقل از جابر بن عبد اللّه انصارى می
فرماید: به نزد مولايم فاطمه «عليها السلام» رفتم. پيشِ روى او لوحى بود
كه نورش چشم را خيره مى كرد و دوازده نام در آن بود .... پرسيدم: اينها
نام چه كسانى است؟.
فرمود: اينها نام هاى اوصياست كه نخستين آنان، پسر عمويم است و بقيّه، يازده تن از فرزندانم هستند.
كمال الدين و تمام النعمة، ج1، ص:311