امام حسن عسکری (علیه السلام) علاوه بر موارد فوق به تربیت شاگردانی هم چون ابوعلی
احمد بن اسحاق، احمد بن مطهر، ابوهاشم داود الجعفری، ابوعمر، عثمان بن سعید
و ... نیز پرداختند تا بتوانند بعد از ایشان به هدایت وتربیت شیعیان
مبادرت ورزند. ایشان به عنوان پدر بزرگوار امام زمان(عج) در مدت زمان کوتاه
امامت خود به گونهای به هدایت عمومی و نشر و حفظ احکام اسلام مبادرت
ورزید که مردم با غیبت حضرت مهدی آشنا شوند و با آن بیگانه نباشند. دوران
عمر 29 ساله امام حسن عسکری (علیه السلام) به سه دوره تقسیم می شود . دورهای 13 ساله
در مدینه، زمانی 10 ساله در سامرا و امامت آن حضرت نیز دوره ای 6 ساله
بود.عمر امام کوتاه، اما بسیار پربرکت بود بطوریکه تنها در مدت شش سال
امامت، آثار مهمی در حوزه تفسیر قرآن، نشر احکام و مسائل فقهی از ایشان
برجای ماند .
امام حسن عسکری (علیه السلام) از شش سال دوران امامت خود سه سال را در زندان بودند.
اینکه حضرت هادی (علیه السلام)و امام حسن عسکری (علیه السلام) از سوی دستگاه خلافت تحت مراقبت
شدید و ممنوع از ملاقات با مردم بودند و جز با یاران خاص و کسانی که برای
حل مشکلات زندگی مادی و دینی خود به آنها مراجعه می کردند کمتر معاشرت
داشتند به جهت آن بود که دوران غیبت حضرت مهدی (عج) نزدیک بود و مردم می
بایست کم کم بدان خو گیرند و حل مشکلات خود را از اصحاب خاص که پرچمداران
مرزهای مذهبی بودند بخواهند تا پیش آمدن دوران غیبت در نظر آنان عجیب نباشد
.
امام حسن عسکری (علیه السلام) و رسیدگی به محرومان/سیرۀ سیاسی امام حسن عسکری (علیه السلام)
امام عسکری (علیه السلام) در طول ۲۸ سال عمر پربار خویش، علاوه بر اینکه در تداوم
راه نبوت و امامت، نهایت تلاش خود را به کار گرفت و با تربیت شاگردان ممتاز
و رهنمودهای خردمندانه خویش شایسته ترین خدمات را به امت اسلامی عرضه
نمود، به عنوان امام امت و غم خوار ملت نیز از هیچ کوششی در راه رفع
گرفتاری ها و مشکلات مسلمانان به ویژه شیعیان فرو گذاری نکرد. ابوهاشم
جعفری، از شاگردان آن حضرت می گوید: روزی از فشار زندگی و فقر مادی به آن
حضرت شکایت کردم. امام (علیه السلام)با تازیانه اش خطی بر روی زمین کشید و یک شمش
طلا از آن بیرون آورد که در حدود 500 اشرفی بود. سپس آن را به من داد و
فرمود: «ای ابوهاشم! بگیر و ما را معذور دار».
امام عسکرى (علیه السلام) علیرغم تمامى محدودیت ها و کنترل هایى که از طرف دستگاه
خلافت به عمل می آمد، یک سلسله فعالیت هاى سرّى سیاسى را رهبرى مىکرد که
با گزینش شیوه هاى بسیار ظریف پنهان کارى، از چشم بیدار و مراقب جاسوسان
دربار، بدور مى ماند.
امام حسن عسکری (علیه السلام)و فرقه ها انحرافی
واقفیه فرقه ای بودند که به هفت امام اعتقاد داشتند و امامت امامان بعد از
امام کاظم (علیه السلام)را قبول نداشتند. غلات گروه دیگری از کژاندیشان و تندروها
بودند که امامان را بیش از حد خود بالا می بردند، و در فکر و روش بر خلاف
امامان (علیه السلام) حرکت می کردند. امام حسن (علیه السلام) با آنان برخورد شدید نمود، آنها را
از خود طرد کرد، و شیعیان را از هرگونه گرایش و تمایل به آنها برحذر داشت،
و با کمال صراحت از آنها بیزاری جست، در این رهگذر به دو حدیث اشاره می
کنیم.
یکی از شیعیان که در قسمت غرب ایران [کرمانشاه و اطراف آن] می زیست برای
امام حسن (علیه السلام)در ضمن نامه ای چنین نوشت: «نظر شما درباره واقفیه چیست؟ آیا
آنها را از خود می دانید، یا از آنها بیزاری می جویید»؟امام حسن (علیه السلام) در
پاسخ او چنین نوشت: «آیا نسبت به عمویت (که از واقفیه است) ترحم می کنی؟
خدا او را رحمت نکند، از او بیزاری بجوی. من در پیشگاه خدا از گروه واقفیه
بیزارم. آنها را به دوستی نگیر. از بیمارانشان عیادت نکن، و در تشییع جنازه
آنها شرکت منمای، هرگز بر جنازه آنها نماز نخوان.
حضرت در سرزنش غلات و تندروها در ضمن نامه ای نوشت: «من شما را افرادی
افراطی می دانم که در پیشگاه خدا، دسته جدا کرده اید و در نتیجه در خسران و
هلاکت افتاده اید. هلاکت و عذاب از آن کسی است که از اطاعت خداوند سرپیچی
کند و نصیحت اولیای خدا را نپذیرد، با این که خداوند به شما فرمان داده که
از خدا و رسول و اولی الامر، اطاعت کنید.
امام حسن عسکری و تربیت شاگردان شایسته/ آثاری از امام یازدهم
امام حسن عسکری (علیه السلام) همانند سایر امامان معصوم شیعه (علیهم السلام) در زمینه تربیت
شاگرد اهتمام خاصی داشت. آن حضرت شیعیان مخلص و انسان های شایسته و با
استعداد را برای تبلیغ معارف عالی اسلام و نشر و گسترش فرهنگ امامت که
امتداد رسالت الهی است انتخاب کرده و تربیت می نمود و آنان را برای مقابله
با هجمه های فرهنگی مخالفین و مناظرات علمی و گسترش احادیث اهل بیت (علیهم السلام)
آماده می کرد. شیخ طوسی (ره) نام ۱۰۳ نفر از اصحاب و شاگردان آن حضرت را
ثبت نموده است.
حضرت عسکری (علیه السلام) علاوه بر تربیت شاگردان و تشویق نویسندگان، خود نیز دست به
قلم برده و کتب و نامه های فراوانی را برای توسعه علم و دانش و هدایت و
راهنمایی جامعه از خود به یادگار گذاشته است. ایشان برای گسترش فرهنگ تشیع،
توسعه علم و دانش، و هدایت و سازندگی، نامه های فراوانی به آن شهرها نوشته
است، مانند: نامه آن حضرت به شیعیان قم و آوه که متن آن در کتاب ها مضبوط
است، و نامه های فراوان حضرت به مردم مدینه، و نامه ای که امام به «ابن
بابویه» نوشته، و نامه مفصلی که حضرت خطاب به «اسحاق بن اسماعیل» و شیعیان
نیشابور نوشته است.همچنین از آن حضرت کتاب «المنقبة» که مشتمل بر بسیاری از
احکام و مسائل حلال و حرام است، به یادگار مانده است.
شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام)
در خصوص نحوه به شهادت رساندن امام حسن عسکری(علیه السلام) باید گفت که در طول دوران
خلفای عباسی چون معتز ومهتدی آنان همواره تلاشهایی را در جهت از میان
برداشتن امام انجام دادند که به خواست الهی این تلاش ها بی ثمر ماند اما در
دوران معتمد عباسی به دلیل افزایش نفوذ و محبوبیت امام (علیه السلام) در جامعه و
توجه روز افزون مردم به ایشان، معتمد به شدت نگران شده و هنگامی که مشاهده
می کند زندان و اختناق نه تنها از عظمت ایشان نمی کاهد بلکه بالعکس به
محبوبیت ایشان می افزاید به شیوه دیرینه خود یعنی به شهادت رساندن امام در
حالی که شش سال بیشتر از امامت ایشان سپری نشده بود مبادرت می کند.
فرزند عبیدالله بن خاقان می گوید روزی برای پدرم ( که وزیر معتمد عباسی
بود ) خبر آوردند که ابن الرضا – یعنی حضرت امام حسن عسکری - رنجور شده ،
پدرم به سرعت تمام نزد خلیفه رفت و خبر را به خلیفه داد . خلیفه پنج نفر از
معتمدان و یاران مخصوص خود را با او همراه کرد. یکی از ایشان نحریر خادم
بود که از محرمان خاص خلیفه بود ، خلیفه به آنها دستور داد که خانه حضرت را
زیر نظر بگیرند، و بر احوال آن حضرت مطلع گردند. و طبیبی را مقرر کرد که
هر بامداد و پسین نزد آن حضرت برود، و از احوال او آگاه شود. بعد از دو روز
برای پدرم خبر آوردند که مرض آن حضرت سخت شده است، و ضعف بر او مستولی
گردیده. پدرم سوار بر مرکب شد و نزد آن حضرت رفت و اطبا را – که عموما
اطبای مسیحی و یهودی در آن زمان بودند – امر کرد که از خدمت آن حضرت دور
نشوند و قاضی القضات ( داور داوران ) را طلبید و گفت 10 نفر از علمای مشهور
را حاضر گردان که پیوسته نزد آن حضرت باشند. و این کارها را برای آن می
کردند که آن زهری که به آن حضرت داده بودند بر مردم معلوم نشود و نزد مردم
ظاهر سازند که آن حضرت به مرگ خود از دنیا رفته است. سرانجام امام حسن
عسکری (علیه السلام)در روز جمعه هشتم ماه ربیع الاول سال ۲۶۰ در سن ۲۸ سالگی به
شهادت رسیدند.
وقتى که امام حسن عسکرى (علیه السلام) رحلت کرد، یارانش در خانه آن حضرت جمع شدند تا
بر او نماز بخوانند، جعفر کذّاب هم آمد تا بر آن حضرت نماز بخواند و
شیعیان حضور داشتند که ناگهان دیدند جوانى آمد و دامن جعفر را گرفت و او را
از کنار پدرش دور کرد و بر پدرش نماز خواند و مردم نیز با او خواندند و
جعفر مبهوت و حیران مانده بود و نمىتوانست حرف بزند. وقتى که از نماز بر
پدرش فارغ شد از میان مردم بیرون آمد و رفت و ناپدید شد و نفهمیدند که از
کدام سو رفت. بعد از اقامه نماز بر پیکر حضرت، امام حسن عسکری (علیه السلام)را در
همان خانه اى که در سامرا پدرش در آن دفن شده بود دفن گردید.
مهر