
طبق روایت متواتر نزد اهل سنت، صحابه و… تابع سنتهای یهود و نصارا می شوند.
تابع بودن یعنی همان راه رو روش آنها! من جمله توهین به انبیای الهی یا تایید صفاتی که از خداوند سلب هستند … و این است عاقبت عدم اتباع از اهل بیت علیهم السلام؛
در ادامه مطلب...
۶۸۸۹ حدثنا محمد بن عبد الْعَزِیزِ حدثنا
أبو عُمَرَ الصَّنْعَانِیُّ من الْیَمَنِ عن زَیْدِ بن أَسْلَمَ عن عَطَاءِ
بن یَسَارٍ عن أبی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ عن النبی صلى الله علیه وسلم قال
لَتَتْبَعُنَّ سَنَنَ من کان قَبْلَکُمْ شِبْرًا بشبر وَذِرَاعًا بِذِرَاعٍ
حتى لو دَخَلُوا جُحْرَ ضَبٍّ تَبِعْتُمُوهُمْ قُلْنَا یا رَسُولَ اللَّهِ
الْیَهُودُ وَالنَّصَارَى قال فَمَنْ
صحیح البخاری ج ۶ ص ۲۶۶۹

۴۳ حدثنا محمد بن یحیى ( أنبأ ) إسماعیل
بن أبان الوراق أبو أویس حدثنی ثور بن زید الکنانی وموسى بن میسره بن عکرمه
عن ابن عباس قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم لترکبن سنن من کان
قبلکم شبرا بشبر وذراعا بذراع وباعا بباع حتى لو أن أحدهم دخل جحر ضب
لدخلتم وحتى لو ان أحدهم جامع أمه بالطریق لفعلتم
السنه للمروزی ج ۱ ص ۱۸
ترجمه: ابوسعید خدری – رضی الله عنه – می
گوید: رسول اکرم – صلى الله علیه وسلم – فرمود: «شما وجب به وجب و ذراع به
ذراع از روش پیشینیان، پیروی خواهید کرد. حتی اگر آنان وارد سوراخ سوسماری
شده باشند شما نیز وارد آن خواهید شد». واگر یکی از آنها با مادر خود در
راه مجامعت کند، شما نیز اینکارو می کنید. راوی می گوید: گفتیم: ای رسول
خدا! منظور از گذشتگان، یهود و نصارا است؟ فرمود: «پس چه کسی است»؟!
در این قسمت به بررسی اعتقاد به اینکه خداوند دهان دارد و مثل انسان صحبت میکند و صدا دارد می پردازیم:
عقیده یهود:
متون عربی از پایگاه رسمی کتاب مقدس؛انجیل دات کام ترجمه : سایت رسمی کلیمیان ایران
سفر تثنیه-فصل۵: ۲۲
هذه الکلمات کلم بها الرب کل جماعتکم فی
الجبل من وسط النار والسحاب والضباب وصوت عظیم ولم یزد.وکتبها على لوحین من
حجر واعطانی ایاها
خداوند این احکام را در کوه سینا با
آواز بلند از میان آتش، ابر و تاریکی غلیظ اعلام فرمود و چیز دیگری به آنها
نیفزود. او آنها را بر دو لوحۀ سنگی نوشت و به من داد.
۲۳ فلما سمعتم الصوت من وسط الظلام والجبل یشتعل بالنار تقدمتم الی جمیع رؤساء اسباطکم وشیوخکم
چون شما صدای او را از تاریکی شنیدید و کوه را که با آتش شعلهور بود دیدید. با سرکردگان قوم خود پیش من آمدید
۲۴ وقلتم هوذا الرب الهنا قد ارانا مجده وعظمته وسمعنا صوته من وسط النار.هذا الیوم قد راینا ان الله یکلم الانسان ویحیا
و گفتید: «خداوند، خدای ما جلال و
عظمت خود را به ما نشان داد و ما صدای او را از میان آتش شنیدیم. امروز
فهمیدیم که خدا میتواند با انسان صحبت کند و بازهم زنده بماند.
۲۵واما الان فلماذا نموت.لان هذه النار العظیمه تاکلنا.ان عدنا نسمع صوت الرب الهنا ایضا نموت
اما اگر بار دیگر صدای خداوند، خدای خود را بشنویم، حتماً میمیریم. این آتش هولناک ما را میسوزاند،
. ۲۶ لانه من هو من جمیع البشر الذی سمع صوت الله الحی یتکلم من وسط النار مثلنا وعاش.
زیرا تا به حال هیچ انسانی نتوانسته است که صدای خدای زنده را، مثلیکه ما شنیدیم، بشنود و زنده بماند.
سفر تثنیه فصل۴ ایه ۱۲
۱۲ فکلمکم الرب من وسط النار وانتم سامعون صوت کلام ولکن لم تروا صوره بل صوتا.
و خداوند با شما از میان آتش متکلّم شد، و شما آواز کلمات را شنیدید، لیکن صورتی ندیدید، بلکه فقط آواز را شنیدید.
پیدایش فصل ۳: ۸
وسمعا صوت الرب الاله ماشیا فی الجنه عند هبوب ریح النهار.فاختبا ادم وامراته من وجه الرب الاله فی وسط شجر الجنه
۸ و آواز خداوند خدا را شنیدند
که در هنگام وزیدن نسیم نهار در باغ میخرامید، و آدم و زنش خویشتن
را از حضور خداوند خدا در میان درختان باغ پنهان کردند.
. ۹ فنادى الرب الاله ادم وقال له این انت
و خداوند خدا آدم را ندا در داد و گفت: «کجا هستی؟» .
۱۰ فقال سمعت صوتک فی الجنه فخشیت لانی عریان فاختبات
۱۰ گفت: «چون آوازت را در باغ شنیدم، ترسان گشتم، زیرا که عریانم. پس خود را پنهان کردم.»
ایوب –فصل ۳۷: ۲
اسمعوا سماعا رعد صوته والزمزمه الخارجه من فیه
۲ غرّش صدای خدا را بشنوید و به زمزمهای که از دهان او خارج میشود گوش بدهید.
. ۳ تحت کل السموات یطلقها کذا نوره الى اکناف الارض
۳ او برق را به سراسر آسمان میفرستد و هر گوشه زمین را روشن میکند.
. ۴ بعد یزمجر صوت یرعد بصوت جلاله ولا یؤخرها اذ سمع صوته
۴ بعد غرّش صدای او همچون آواز با هیبت رعد به گوش میرسد و با صدای او تیرهای برق پیاپی رها میشوند.
. ۵ الله یرعد بصوته عجبا.یصنع عظائم لا ندرکها
۵ به فرمان خدا کارهای عجیبی رخ میدهد که عقل ما از درک آنها عاجز است. .
۶ لانه یقول للثلج اسقط على الارض.کذا لوابل المطر وابل امطار عزه.
۶ به برف امر میکند که بر زمین ببارد و وقتی که بارش باران بر زمین شروع میشود،
مزامیر ۲۹ : ۳ -۴
۳ صوت الرب على المیاه.اله المجد ارعد.الرب فوق المیاه الکثیره
صدای خداوند فوق آبها است.
خدای جلال رعد میدهد. خداوند بالای آبهای بسیار است.
. ۴ صوت الرب بالقوه.صوت الرب بالجلال
صدای خداوند با قوّت است. آواز خداوند با جلال است.
عقیده المجسمه :
ابن تیمیه می گوید:
و جمهور مسلمانان میگویند که قرآن عربی است و کلام خداست و خداوند با حرف و صوت با آن سخن گفته است. وجمهور المسلمین یقولون ان القرآن العربى کلام الله وقد تکلم الله به بحرف وصوت
مجموع الفتاوى ج ۵ ص ۵۵۶
ودر جای دیگر می گوید: والله تکلم بالقرآن بحروفه ومعانیه بصوت نفس ونادى موسى بصوت نفسه کما ثبت بالکتاب والسنه و إجماع السلف…. …وقد
نص أئمه الاسلام أحمد ومن قبله من الأئمه على ما نطق به الکتاب والسنه من
ان الله ینادى بصوت وان القرآن کلامه تکلم به بحرف وصوت لیس منه شىء کلاما
لغیره لا جبریل ولا غیره
کتب ورسائل وفتاوى ابن تیمیه فی التفسیر ج ۱۲ ص ۵۸۴
و خداوند به حروف قرآن و معانی آن با
صدای خودش صحبت کرد و موسی را ندا داد با صدای خودش ؛ همانگونه که در کتاب و
سنت و اجماع سلف ثابت است… …و همه ائمه مثل احمد و قبل از او بر آن چیزی
که خداوند با آن قران را گفته و سنت را گفته به اینکه خداوند با صوت خودش
ندا داده است و براستی که قرآن کلام اوست و با حرف و صوتی خودش گفته.
انکار عقیده صحیح:
وسئل شیخ الإسلام رحمه الله ( عمن قال
ان الله لم یکلم موسى تکلیما فقال له آخر بل کلمه تکلیما فقال ان قلت کلمه
فالکلام لا یکون إلا بحرف وصوت والحرف والصوت محدث ومن قال ان الله کلم
موسى بحرف وصوت فهو کافر فهل هو کما قال أو لا )؟
فأجاب الحمد لله اما من قال ان الله لم
یکلم موسى تکلیما فهذا ان کان لم یسمع القرآن فانه یعرف ان هذا نص القرآن
فان أنکره بعد ذلک استتیب فان تاب والا قتل ولا یقبل منه ان کان کلامه بعد
ان یجحد نص القرآن بل لو قال ان معنى کلامی انه خلق صوتا فى الهواء فأسمعه
موسى کان کلامه أیضا کفرا وهو قول الجهمیه الذین کفرهم السلف وقالوا
یستتابون فان تابوا والا قتلوا
کتب ورسائل وفتاوى ابن تیمیه فی التفسیر ج ۱۲ ص ۵۲۳
از ابن تیمیه سوال شد در باره اینکه اگر
کسی بگوید خداوند خودش با موسی سخن نگفت بلکه گفت با صدای دیگر ، سپس
گفت : اگر بگویی صحبت کرد پس کلام نمیشود مگر با حرف و صوت ؛و حرف و صوت
پدید آمده اند و هرکس بگوید که خداوند با موسی صحبت کند با حرف و صوت پس
او کافر است؛ آیا این چنین است که گوینده گفته؟؟؟
جواب ابن تیمیه: اما هرکس بگوید خداوند
با موسی خودش سخن نگفت ، اگر قرآن نشنیده است، باید بداند که این نص قرآن
است و اگر بعد از شنیدن ،انکار کند، باید توبه داده شود! و اگر توبه نکرد
باید کشته شود! و کلام او قبول نمی شود بعد از اینکه با نص قرآن مخالفت
کرده. بلکه اگر بگوید که معنی حرف من این است که خداوند یک صدایی را خلق
کرد در هوا ، و موسی آن را شنید، این کلام هم مثل قبل کفر است. و این سخن
جهمیه است که سلف آنان را تکفیر کرده اند. و گفته اند باید توبه داده
شوند وگرنه کشته شوند!!!!
و در حاشیه کتاب “کتاب التوحید” ابن خزیمه چاپ دار الدعوه السلفیه ص/۱۳۷
محمد خلیل هراس تعلیقه زن این کتاب می گوید:
إن معنى {من وراء حجاب} [سوره الأحزاب/۵۳]: “یعنی تکلیمًا بلا واسطه لکن من وراء حجاب فیسمع کلامه ولا یرى شخصه”.
معنی ( از پشت حجاب) در ایه ۵۳ سوره احزاب
: یعنی اینکه بدون واسطه سخن گفته شده . واما از پشت حجاب صدایش شنیده
شده و خودش دیده نشده.
و در صفحه ۱۳۸ نیز می گوید:
“وإن کلامه حروف وأصوات یسمعها من یشاء من خلقه“.
و براستیکه کلام او حروف و صدا است که برای هر کدام از خلقش بخواهد می شنواند
ودر صفحه ۱۴۶ می گوید:
” یسمعون صوته عز وجل بالوحی قویًا له رنین وصلصله ولکنهم لا یمیزونه، فإذا سمعوه صعقوا من عظمه الصوت وشدته“.
صدایش را به صورت قوی و محکم با وحی می
شنوند که برای آن طنین و آوا است ،اما نمیتوانند تمییز قائل شوند . پس
زمانیکه صدایش را شنیدند، از عظمت صدا و شدت آن ، برق زده شدند.
و در کتاب “الأسماء والصفات” ابن تیمیه جلد أول؛ دراسه وتعلیق: مصطفى عبد القادر عطا طبع دار الکتب العلمیه بیروت ۱۹۸۸
ابن تیمیه در جایگاه رد بر جهمیه می گوید: ص/۷۳:
“وحدیث الزهری قال: فلما رجع موسى
إلى قومه قالوا له صف لنا کلام ربک، قال: سمعتم أصوات الصواعق التی تقبل فی
أحلى حلاوه سمعتموها؟ فکأنه مثله“.
ودر حدیث زهری گفت: وقتی موسی برگشت به
سوی قومش، گفتند: کلام پروردگارت را برای ما توصیف کن. گفت: شنیدید صداهای
رعد و برق که در حالت عادی میشنوید؟ مثل همان بود.
ودر کتاب “شرح نونیه ابن القیم” برای آقای محمد خلیل هرّاس ص/۵۴۵ مولف می گوید:
“ولکنه ـ أی القرءان ـ قول الله الذی تکلم به بحروفه وألفاظه بصوت نفسه“.
و اما قرآن ، سخن خدایی که با آن به حروفش و الفاظش با صدای خودش صحبت میکند
و در کتابِ طبقاتِ الحنابلهِ لأبی یعلى المجسّم جلد أول طبعهِ دارِ الکتبِ العلمیهِ ص/۳۲-۳۳ میگوید:
“وکلَّم اللهُ موسى تکلیمًا من فیهِ ـ یعنی فمه ـ وناولَهُ التوراهَ من یدِهِ إلى یدِهِ“
و خداوند با موسی سخن گفت از دهانش. و تورات را با دستش به دست موسی داد.
و در کتابِ “السنه” المنسوب به إمام أحمد که وهابی ها چاپش کرده اند در ص/۷۷ مولف کتاب می گوید:
“وکلمَ اللهُ موسى تکلیمًا من فیهِ“.
و خداوند با موسی از طریق دهان سخن گفت.
عقیده شیعیان در این باره این است که خداوند مثل و مانندی ندارد . و اگر
هم روایتی در باب تجسیم و تشبیه وارد شود، طبق عقیده شیعه باید تاویل
شود. چون یک اصل کلی ما داریم : ” انه لیس کمثله شی”
شیخ صدوق ضمن روایت مفصلی در کتاب توحید ازعبدالعظیم حسنی نقل میکند که
گفت بر امام علی بن محمد الجواد علیه السلام وارد شدم و حضرت فرمودند:
…. إن الله تبارک وتعالى واحد ، لیس کمثله شئ ، خارج عن الحدین حد الإبطال وحد التشبیه ، وإنه لیس بجسم ولا صوره ولا عرض ولا جوهر
قطعا خداوند تبارک و تعالی واحد است و
چیزی مثل و مانند او نیست ؛ از دو حد خارج است؛ حد ابطال و حد تشبیه. و او
جسم نیست و تصویر نیست و عرض و جوهر هم نیست…
توحید ص۸۱
اما آقایان اهل تجسیم ، تاویل را قبول ندارند و در اثبات باطل بودن تاویل کردن این چنین مواردی ، کتاب ها نوشته اند.
عاقبت دوری از مکتب اهل بیت علیهم السلام همین است که صفات خدا را باید از دل کتب یهود استخراج کنند.
کما اینکه ابن تیمیه هم به اینکه در تورات و انجیل همه صفات خداوند به درستی وارد شده اند اقرار میکند!!!
وأما الرسل صلوات الله وسلامه علیهم
أجمعین فیثبتون إثباتا مفصلا وینفون نفیا مجملا یثبتون لله الصفات على وجه
التفصیل وینفون عنه التمثیل
وقد علم أن التوراه مملوءه بإثبات
الصفات التی تسمیها النفاه تجسیما ومع هذا فلم ینکر رسول الله صلى الله
علیه وسلم وأصحابه على الیهود شیئا من ذلک ولا قالوا أنتم مجسمون
بل کان أحبار الیهود إذا ذکروا عند
النبی صلى الله علیه وسلم شیئا من الصفات أقرهم الرسول على ذلک وذکر ما
یصدقه کما فی حدیث الحبر الذی ذکر له إمساک الرب سبحانه وتعالى للسماوات
والأرض المذکور فی تفسیر قوله تعالى ) وما قدروا الله حق قدره ( الآیه سوره
الزمر ۶۷
منهاج السنه النبویه ج ۲ ص ۵۶۲
واما رسولان صلوات خدا بر آنها باد، به
صورت مفصل درباره صفات خداوند بحث کرده اند و تمثیل را از او نفی کرده اند.
و براستی که در تورات مملو از اثبات صفاتی است که از آنها به عنوان صفات
جسمانیت یاد می شوند(توسط نفی کنندگان) و با این وجود پیامبر ص و صحابه
منکر آن نشدند در مقابل یهود و نگفتند که شما اهل تجسیم هستید!
بلکه احبار یهودی وقتی نزد پیامبر ص چیزی
از صفات را می گفتند، پیامبر ص تایید می نمود!! و تصدیق آن چیزی که در حدیث
حبر آمده که بحث امساک خداوند را مطرح میکند، در تفسیر ایه ” ما قدروا الله حق قدره”