سلام . ب نظرم این جواب خوبی بود که برای این سوال
متأسفانه این شائبه در اذهان بسیاری از مردم جای گرفته است که سرنوشت انسان از قبل تعیین شده است و هیچ مفری برای تغییر آن وجود ندارد. ریشهی این اندیشهی خطا، بیشتر سیاسی است. در طول تاریخ مستکبرین و زورمداران که همیشه اموال مردم در غارت میکردند، سعی مینمودند چنین به دیگران القا کنند که هر چه ما میکنیم و هر چه بر سر شما میآید، خواست خداوند متعال است و چارهای از آن نیست. چنان چه حتی یزید به حضرت زینب علیهاالسلام گفت: دیدی خدا چه بر سر برادرانت آورد؟!
مأسفانه این اندیشه غلط در میان برخی از فرق اسلامی نیز به عنوان یک عقیدهی توحیدی مطرح شده است. آنها میگویند: همه چیز و همهی سرنوشتها از طرف خداوند قطعی و محتوم شده است (جبریون). این اعتقاد غلط سبب گردید تا در مقابل گروه دیگری نیز بر این باور شوند که هیچ چیز از طرف خدا قطعی و محتوم نیست و همهی اختیارات به دست خود بشر سپرده شده است (اختیاریون). اما اعتقاد راسخ، عقلی و منطبق با قرآن و احادیث تشیع این است:
«لا جبر و لا تفویض، بل الامر بین امرین» - یعنی نه «جبر» کامل حکم فرماست و نه اختیا رکامل، بلکه امری بین این دو است. یعنی در برخی از امور جبر حاکم است. به عنوان مثال: این شما نیستید که با اختیار خود انتخاب کنید در چه زمانی و در کدام نقطهی جغرافیایی به دنیا بیایید و یا کی از دنیا رحلت کنید. اما در بسیاری از امور نیز «اختیار» داده شده است. مثل این که میتوانید: مؤمن یا کفر شوید – سفر کنید – رعایت دستورات یا سرپیچی نموده و یا حتی خودکشی نمایید.
بدیهی است که اگر «جبر» مطلق حکمفرما بود، دیگر مباحثی چون: سؤال و جواب – عقاب و ثواب و بالتبع ارسال انبیاء و بیان چه باید کردها و چه نباید کردها (دین) و هدایت معنا و مفهومی نداشت. چرا که هر کس به حکم جبری که بر او حاکم شده و سرنوشتی که برایش محتوم شده بود عمل مینمود.
خداوند متعال در قرآن کریم، انسان را به تفکر، تعقل و تقوا و برگزیدن راست و صراط مستقیم دعوت مینماید و از انحراف و نافرمانی و جهالت بر حذر میدارد. پس معلوم است که اختیاری وجود دارد. و نیز میفرماید:
«... إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم ...» (الرعد – 11)
ترجمه: ... خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملّتى) را تغيير نمىدهد مگر آنكه آنان آن چه را در خودشان است تغيير دهند ...!
و یا میفرماید:
«لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ» (البقره - 256)
ترجمه: در قبول دين، اكراهى نيست. (زيرا) راه درست از راه انحرافى، روشن شده است. بنا بر اين، كسى كه به طاغوت [بت و شيطان، و هر موجود طغيانگر] كافر شود و به خدا ايمان آورد، به دستگيرهی محكمى چنگ زده است، كه گسستنی براى آن نيست. و خداوند، شنوا و داناست.
بدیهی است اگر اختیاری در کار نباشد و سرنوشتها همه از پیش محتوم و مختوم باشد، هیچ قومی نمیتواند سرنوشت خود را تغییر دهد و هیچ کس نمیتواند با ارادهی خود نسبت به طغیان و طغیانگر موضع رد و تکذیب بگیرد. پس خداوند متعال به انسان عقل، اراده و اختیار داده است تا سرنوشتش در دنیا و آخرت را خود تقریر نماید.
برای روشنتر شدن بسیاری از مفاهیم، یک داستان نقل میشود:
در زمان پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله، شخصی از کفار به دوستان خود گفت: امروز میخواهم پیامبر را (به اصطلاح خودمان و العیاذ بالله) خیط یا استهزاء کنم! از او سؤال کردند: تا کنون کسی نتوانسته است، تو چگونه میخواهی این کار را بکنی؟! گفت: یک دانه خرما به دست میگیرم و از او سؤال میکنم که آیا این دانهی خرما روزی من هست یا خیر؟ اگر گفت: بله. آن را زیر پا میاندازم و له میکنم و اگر گفت: نه. آن را میخورم.
این فرمول به نظر دیگران نیز صحیح و جالب آمد. نزد ایشان رسیدند و او عین سؤال را مطرح کرد. پیامبر اکرم (ص) در پاسخ فرمودند: اگر بخوری روزی توست و اگر نخوری نه!
این پاسخ ابعاد گوناگونی دارد و از آن جمله آن که مقدر نمودن بسیاری از مقدرات به دست خود شماست. و پاداش و عقاب نیز به همین سبب است.
اگر فرمود: نماز، محبت و احترام به والدین، صلهی ارحام، نماز شب و ... روزی را زیاد میکند و اگر فرمود: صدقه دفع بلا میکند و اگر فرمود: توبه و دعا همه چیز را تغییر میدهد، معلوم است که تعیین و تقریر بسیاری از فرازها و نشیبهای سرنوشت، به دست خود انسان سپرده شده است.